احترام
نامش سید علی است. حدود شش سال است که به قم آمده و با جدیت تمام درس می خواند. اینجا اساتید بزرگی مثل سید روح الله خمینی و آقای طباطبائی و … درس می دهند و سید علی هم خوشحال است که می تواند از محضر این بزرگان استفاده برد.
به پدرش خلی علاقه دارد و پدر هم. گاهی برایش نامه می نویسد واز حالش با خبر می شود. گاهی اوقات هم برای پابوسی حضرت رضا علیه السلام ودیدار پدر ومادر درس و بحث را رها می کند و راهی مشهد می شود. آخرین نامه ای که برایش نوشته اند باعث نگرانی و ناراحتی او شده است؛ چون خبر داده اند چشمان پدر به علت آب مروارید نابینا شده است. پدر نیاز به مراقبت دارد و سید علی هم می داند که پدر بخاطر انس خاصی که به او دارد قلبا دوست دارد که سید علی برای مراقبت به مشهد برگردد.