دفاع از عقیده
26 شهریور 1394
سر کلاس جامعه شناسی، آقای پرفسور، دو ساعت تموم از حجاب بد گفت؛و کلی صغری و کبری چید تا برای بچه ها جا بندازه که حجاب ، یه چیز به درد نخوریه! اون زمانم کسی جرات نداشت به استاد اعتراض کنه. ولی آخرای کلاس، احمد بلند شد و گفت:«ببخشید استاد! شما دو ساعت در مورد حجاب بد گفتید، حالا اجازه می دید من ده دقیقه از حجاب دفاع کنم ؟» در خواست بقدری منطقی و مودبانه بود که استاد مجبور شد اجازه بده. احمدم طوری قشنگ و حساب شده راجع به فواید حجاب صحبت کرد که آخرش، همه ی بچه ها تشویق کردن و کلی براش کف زدن. استاد هم فهمید، که تاثیر حرف های احمد خیلی بیشتر بوده.
«گوشه ای از خاطرات سید احمد رحیمی»