انتظار
حقیقت انتظار
براي «انتظار» معاني گوناگوني گفتهاند و لي با دقت و تأمّل در اين کلمه ميتوان به حقيقت معني آن پي برد. انتظار، چشم به راه بودن است و اين چشم به راهي به تناسب بستر و زمينه آن ارزش پيدا ميکند و آثار و پيامدهايي دارد. انتظار تنها يک حالت روحي و دروني نيست بلکه از درون به بيرون سرايت ميکند و حرکت و اقدام را ميآفريند. به همين دليل است که در روايات، انتظار به عنوان يک عمل و بلکه بهترين اعمال، معرفي شده است. انتظار به «منتظر» شکل ميدهد و به کارها و تلاشهاي او جهت خاصّي ميبخشد.
سخن درباره انتظار رويدادي بي نظير است که در زيبايي و کمال، نهايت ندارد. انتظار روزگاري است که در سبزي و خرّمي در تمامي روزگاران گذشته مثالي نداشته است و جهان چنان دوران زيبايي را هرگز تجربه نکرده است. اين همان انتظار حکومت جهاني امام مهديعجل الله تعالي فرجه الشريف است که در روايات، از آن به «انتظار فرج» ياد شده است و آن را از بهترين اعمال و عبادات، بلکه پشتوانه قبولي همه اعمال، شمرده است.
انتظار در فرهنگ شیعه
انتظار و درجات آن
انتظار در وجود انسان قدرتي پديد مي آورد که زندگي بدون آن درخشان نمي شود. اين حالت، گل واژه هاي است که آدمي را به سوي کمال و تعالي رهنمون مي گردد. از مفهوم فوق اين گونه بايد سخن گفت که حتي آفريدگار جهانيان نيز در انتظار است. انتظار روزي که جهان هستي، پس از امتحان بشريت، رو به کمال آورد و با شناخت کامل از پروردگار خويش و حجت او، خود را بشناسد و آن گاه در راه اطاعت و بندگي گام بردارد. نيروي انتظار بر اثر پديد آمدن مقدماتش در آدمي به وجود مي آيد و با تقويت آن، ديوارهاي غفلت شکسته مي شود. بديهي است اين نيرو، شدت و ضعف دارد و هر درجه از آن، مقدمات خاص خود را مي طلبد. حال اگر کسي بخواهد از بالاترين درجه انتظار بهره گيرد، بايد:
1. به وقوع حادثه اي که انتظارش را مي کشد،يقين داشته باشد؛
2. انجام شدن آن را نزديک بداند؛
3. آن چه را قرار است رخ دهد، دوست داشته باشد؛
4. چشم انتظار آمدن آن کسي که مي آيد، باشد.
انتظار در فرهنگ شیعه
شادابی وپویایی بشر در طول دوران زندگی فردی واجتماعی، موهون نعمت «امید» و «انتظار» است. اگر انسان به آینده امیدی نداشته باشد، زندگی برایش مفهوم چندانی نخواهد داشت. آنچه انسان را به زندگی امید وار می کند وآن را جاذبه دار می سازد و نگرانی ها وناراحتی ها را برای او آسان می نماید، انتظار وامید به آینده ای روشن و رشد آفرین است که در آن، به تمام نیازهای روحی وجسمی او به طور کامل پاسخ داده شود.
آقا به خطر دل زینب ظهور کن...
این روزها که شیعه کشی رخ نموده است
شاید نوید آمدنت را دلالت است
آقا! شکایت دلمان راکجا بریم
“عجل علی ظهور” شما اوج حاجت است
کوفی شده زمانه و هیچ اعتماد نیست
حتی به حرف ما که دعامان شهادت است…
فرصتی برای ظهور
زندگی همین فرصت های رو به راهی ست که گاهی داریم. مدیریت زندگی، مدیریت فرصت هاست؛ و «انتظار»، مدییریت برنامه ریزی شده و برآیند همین فرصت های در هم آمیخته.
فرصت، زمان مدیریت شده آدمی است.
زمان های معمولی، فرصت نیست.
زمان های برنامه ریزی نشده، فرصت نیست. زمان های فله ای، ساعت ها و روزهای باری به هر جهت، فرصت نیست.
تنها آن مقداری از زمان هر کس و هر جامعه ای، «فرصت» او تلقی می شود.
انتظار، در بستر «مهندسی زمان»،