امامخمینیره، قدرت نرم و انقلاب اسلامی
اندیشه > اندیشهسیاسی- دکتر یدالله محمدی:
شکلگیری قدرت نرم در انقلاب اسلامی از ابعاد و زوایای مختلف قابل بحث و بررسی است.
اینکه چگونه امام بهعنوان مردی تنها و در تبعید توانستند با بسیج سیاسی فراگیر و فراطبقاتی، آن هم در جامعهای که روح تفرد و فردگرایی منفی حکمفرما بود قدرتی را ایجاد کنند که بهطور همزمان بساط نظام سلطنتی 2500ساله شاهنشاهی را درهمنوردیده و به سلطه همهجانبه و فراگیر آمریکا در این کشور خاتمه دهند از جهات مختلف قابل تأمل است.
بسیاری از اندیشمندان و صاحبنظران انقلابات اجتماعی در مورد ابعاد مختلف انقلاب اسلامی و سرعت حرکت چنین پدیدهای در شگفتند که در مدتی اندک توانست به سلطهگریهای آمریکا در ایران پایان داده، قویترین رژیم خاورمیانه را ساقط کند. این مسئله، به یقین حاکی از قدرت بسیجکنندگی امامخمینی(ره) بوده است.
در واقع، قدرت نرم، ابعاد و ماهیت انقلاب اسلامی و آموزههای دینی آن با گستره انسانشناسانه، هستیشناسانه و معرفتشناسانه از ابعاد قدرت نرم مورد نظر ژوزف نای و دیگر اندیشمندان غربی متفاوت است. امامخمینی(ره) با اتکال به خدا، اعتماد به نفس و اعتقاد به مردم طی یک دهه و نیم مبارزه رسمی خود به حاکمیت استبداد داخلی و استعمار خارجی در ایران پایان دادند.
در نوشتار حاضر که کوتاه شدهای است از مقالهای مفصل از پایگاه تخصصی جنگ نرم، نویسنده کوشیده تا با استفاده از مفاهیم تعریف شده و با اتکا به فرازهایی از بیانات امام(ره ) نقش تاریخ ساز ایشان را در تولید قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران بازکاوی کند.قدرت نرم پدیدهای است نو، لیکن ریشه در گذشتههای بسیار دور دارد. به عبارت دیگر هر چند امروز واژه قدرت نرم در سطحی گسترده بین قدرتهای بزرگ و دولتها، رایج شده، ولی از چندین قرن پیش از میلاد مسیح این مفهوم- اما نه به این نام- مطرح بوده است.
ریشههای قدرت نرم را به لحاظ تاریخی حتی در اندیشههای استراتژیستهای بزرگی چون کنفوسیوس و سن تزو به روشنی میتوان مشاهده کرد. دیدگاه تزو (6 قرن پیش از میلاد مسیح) عمدتاً اراده دشمن و شکست آن را هدف قرار داده است. در جبهه خودی نیز بر رهبری و فرماندهی که دارای نفوذ اخلاقی، خردمندی و انصاف باشد تأکید دارد. هر چند دیدگاه استراتژیستهای کهن شرقی همچون سن تزو برارزشهای موجد قدرت نرم تأکید دارد، لیکن چنین نگرشی در ادیان الهی بهویژه اسلام در سطح بسیار بالایی به چشم میخورد.
با گرایش بنیانهای اصلی قدرت از نظامیگری به اقتصاد و از اقتصاد به فرهنگ و قدرت اطلاعات، امروزه بیشتر روی قدرت نرم و تأثیرات عمیق و پایدار آن تأکید میشود. بر این اساس و با توجه به تطور مفهوم قدرت، بحث تهدیدات ملی نیز دگرگون شده است. در واقع، امروز برخلاف گذشته اشغال نظامی و کلاسیک کشورها یا حکومتها کمتر موضوعیت دارد بلکه بیشتر بر اشغال بنیانهای فکری و باورهای ملتها و تغییر ذهنیت و فضای ذهنی انسانها تأکید ورزیده میشود. تغییر یا ساختن ذهنیت افراد یا ایجاد عینیتهای غیرحقیقی با بهرهگیری از ابزار رسانه، بسترساز سلطه جدید استعمار و شکلگیری هژمونی فرهنگی آن شده است. براساس نظریه کاشت، استعمار با بهرهمندی از ابزار رسانه بهویژه تلویزیون، اینترنت و ماهواره جهانبینی خود را درون خانوادهها کشت کرده، قدرت مجازی برداشت میکند.
در این روش، به جای بهرهگیری از شکل آمرانه قدرت، اقناعسازی با آثار پایدار آن بر ملتها دنبال میشود و نوعی مشروعیت و حقانیت فرهنگی برای مجری آن به همراه میآورد که از آن به هژمونی فرهنگی تعبیر میشود. در حال حاضر، مبدع قدرت نرم را ژوزف نای میدانند. وی تصریح میکند که قدرت نرم توانایی تحصیل اهداف از طریق اقناع و جذب دیگران به جای اجبار است. او با برشماری راههای سهگانه دستیابی به هدف در نهایت، تحصیل هدف از طریق قدرت نرم را کم هزینهتر و بهتر دانسته است.
مفهوم اساسی قدرت عبارت است از: توانایی نفوذ بر دیگران مبنی بر اینکه آنها آنچه خواست شماست را انجام دهند. 3روش برای انجام این کار وجود دارد: یکی ترسانیدن آنها با چماق؛ دوم تطمیع آنها با هویج، و سوم جذب آنها به همکاری است، بهگونهای که آنها خواستار آنچه شما میخواهید باشند. اگر شما بتوانید دیگران را چنان جذب کنید که آنچه شما میخواهید آنها نیز بخواهند، هزینه خیلی کمتری از چماق و هویج بر شما تحمیل میشود.
ژوزف نای در کتاب قدرت در توضیح قدرت نرم یادآور میشود که قدرت نرم عبارت است از: تواناییکسب مطلوب از طریق جاذبه، نه اجبار یا تطمیع. قدرت نرم از جاذبیت فرهنگ، ایدهآلهای سیاسی و سیاستهای یک کشور ناشی میشود. وقتی سیاست ما از نظر دیگران مشروع و مورد قبول باشد قدرت نرم ما افزایش مییابد. نای در بخشی دیگر از کتاب خود عنصر اغوا را که دارای بار ارزشی منفی است مرتبط با قدرت نرم دانسته چنین تصریح دارد: «اغوا همیشه مؤثرتر از اکراه است و ارزشهای زیادی مانند دمکراسی، حقوق بشر و فرصتهای فردی وجود دارند که بهشدت اغواکننده است». در بحث مذهب و قدرت نرم نای مذهب را واقعاً فراموش میکند. او صرفاً یادآور میشود که برای چندین قرن جنبشهای مذهبی سازمانیافته از قدرت نرم برخوردار بودهاند.
با توجه به اینکه خاستگاه قدرت نرم و ابعاد معرفتشناسانه، هستیشناسانه و انسانشناسانه غرب کاملاً متفاوت از اسلام و دیدگاههای رهبری امامخمینی(ره) است این مقاله میکوشد قدرت نرم، ابعاد و ماهیت و منابع آن را در انقلاب اسلامی با تأکید بر دیدگاههای امامخمینی(ره) مورد بررسی قرار دهد.