آسایشگاه سر قفلی دارد!
30 دی 1394
دزفول بودیم که زنگ زد و گفت: اگر امکان دارد به تهران بیایید با شما کار دارم. من هم دو سه روزی مرخصی گرفتم و به تهران رفتم. گفت: آسایشگاهی که من در آن هستم، در طبقه دوم ساختکان است و من می خواهم به طبقه اول منتقل شوم.
تعجب کردم گفتم: شما یک سال در این آسایشگاه بیشتر نمی مانی، پس چه دلیلی دارد که می خواهی به آسایشگاه طبقه اول بیایی؟
گفت: این اسایشگاه مشرف به آسایشگاه دختران است؛ خوب نیست که نمازم باطل شود و مرتکب گناهی شده باشم. شما که مسئول خوابگاه را می شناسید از او بخواهید تا مرا به طبقه اول منتقل کند.
مسئول آسایشگاه در حالی که می خندید با لحن خاصی گفت: آسایشگاه بالا کلی سرقفلی دارد! او را به طبقه اول منتقل می کنم.
شهید عباس باباییبه روایت ستوان محمد سعیدنیا