تربیت دینی دختران در دوران کودکی تا هفت سالگی(سیاست ها وراهبردها)
عنوان
تربیت دینی دختران در دوران کودکی تا هفت سالگی(سیاست ها وراهبردها)
پژوهشگر
زینب سادات سیدنوحی(فارغ التحصیل سطح 2)
تعریف وتبیین موضوع
تربیت به معنی پروردن، پرورش، آداب واخلاق رابه کسی آموختن و در اصطلاح علمی، یعنی آن چه را که از کمال وجمال ممکن است دراختیار روح وجسم قرار دادن. پروراندن هرچیز رساندن به کمال نهایی آن است تا تمام قابلیت های آن شکوفا گردد و تربیت انسان همان تربیت جسم و روح اوست به گونه ای که به کمال نهایی خود که تقرب ونزدیکی به پروردگار است برسد.
تربیت کودک اززمان قبل ازتولد آغاز می شود وتازمان بزرگسالی ادامه دارد و درمورد مراحل مختلف آن بحث های فراوانی شده اما دراین تحقیق، محقق برآن است که درباره ی تربیت دینی دختر تا سن هفت سالگی درجهت سیاست ها و راهبردها بحث کند.
به دلیل اهمیت زیاد تربیت کودک، دانشمندان تحقیقات فراوانی دراین زمینه انجام داده اند ولی هیچ کدام به طور خاص در مورد دختران بحث و تحقیق نکرده اند.
1. تربیت دینی،دکترمحمد داوودی،پژوهشگاه حوزه و دانشگاه،1380
درمورد سیره ی تربیتی پیامبر و اهل بیت است.
2. تربیت مذهبی کودک،سیدمجتبی موسوی زنجانرودی
محتوای کتاب درمورد تربیت کودک از پیش ازتولد تا دوران جوانی است.
3. تربیت فرزند،دکتر سیدعلی حسینی زاده،بهار88
در مورد سیره ی تربیتی پیامبر واهل بیت است.
واژگان کلیدی
تربیت: تعریف لغوی: پرورش دادن،آداب واخلاق به کسی آموختن، غذا و روزی دادن .
تعریف اصطلاحی: مجموعه ی وسایل یا روش هایی که به کمک آن ها به هدایت تحول کودک می پردازد .
دختر: یکی از اعضای خانواده که به دلیل لطافت روحی او باید توجه خاص و ویژه ای به او کرد.
خانواده: اهل خانه، واحدی که شامل پدر ومادر و فرزندان است ودوده وتبار .
تشویق: به شوق درآوردن .
تنبیه: تعریف لغوی: آماده کردن، هوشیار کردن، بیدار کردن .
تعریف اصطلاحی: به کیفر(ایجاد درد یا ناراحتی) رساندن یک آزمودنی وقتی که در منطبق ساختن خود در جریان عمل معینی دریک آزمایش باشکست مواجه شده باشد .pan style="font-family: tahoma,arial,helvetica,sans-serif; font-size: medium;">چکیده
تربیت به معنای پرورش وپروردن به کار می رود. بهترین تعریف تربیت؛ ایجاد شرایط وعوامل لازم وکمک به شخص مورد تربیت تا بتواند استعدادهای نهفته اش را درتمام ابعاد وجود وبه طورهماهنگ پرورش داده شکوفا سازد وبه تدریج به سوی کمال نهایی حرکت کند.دراحادیث اشاره شده که تربیت کودک تربیت دختر هم شامل آن می شود از زمان تولد آغاز نمی شود بلکه قبل از تولد، آغاز می شود واین مسئله اهمیّت موضوع تربیت را نمایان می سازد. والدین نقش مؤثری درتربیت کودک دارند. زمانی که مرد وزن تصمیم به ازدواج می گیرند باید درانتخاب همسر نهایت دقت را بنمایند وهمچنین زمانی که نطفه ی کودک دررحم مادر شروع به رشد می کند باید به فکر تربیت کودک بود زیرا تمام حالات روحی وروانی مادر درکودک تأثیر به سزایی دارد وآن چه مسلم است پدر هم برای فراهم کردن آرامش مادر نقش بسیار مهمی دارد.مسئله ی تربیت اهمیّت بسیار زیادی دارد وازآن جا که ازیک سو بیش ازنیمی از نیروهای فعّال وکارآمد جامعه را قشر زنان ودختران تشکیل می دهند و ازسوی دیگر دختران امروز مادران فردا هستند بنابراین نقش مهمی درخانواده واجتماع خواهند داشت پس تربیت دینی دختر به خصوص درمرحله ی اول زندگی او ازتولد تاهفت سالگی بسیار حساس ومهم به حساب می آید.دانشمندان وعلما تحقیقات زیادی انجام داده اند ودرآن ها به مباحث تربیت کودک پرداخته اند ولی هیچ کدام به طور خاص درمورد تربیت دختران تا سن هفت سالگی به بحث وتحقیق نپرداخته اند.
روش تحقیق، اسنادی ومدارکی بوده وبه روش فیش برداری وکتاب خانه ای انجام شده، توضیح این که ابتدا منابع را جمع آوری کرده وهر یک از اطلاعات به دست آمده را دربحث موردنظر لحاظ نموده ام.
تحقیق حاضر ازچهارفصل تشکیل شده: درفصل اول، اهمیّت تربیت که درآن به تعریف لغوی واصطلاحی تربیت، تعریف دینی تربیت، بهترین راه ورسم تربیت پرداخته شده است.
فصل دوم، تربیت ازچه زمانی آغاز می شود، که درآن به مبحث آغاز تربیت، عوامل زمینه ساز تولد پرداخته شده است. وفصل سوم،تربیت دینی دختر، اهمیّت نقش مادر درتربیت دینی دختر تا سن هفت سالگی، نقش الگوها درتربیت دینی دختر، اهمیّت دادن به نمازدختر، مورد بررسی قرار گرفته است.راه تربیت دینی که مبتنی بر شناخت حقیقت انسان وهمه ی نیازها و وجوه اوست، راه وحی است، راه سنت الهی و سنت معصومین است و قرآن کریم به آیینی می خواند که بهترین آیین تربیت است.تشکیل خانواده، با ازدواج و انتخاب همسر شروع و با تولد کودک قوام می یابد بنابراین انتخاب همسر با توجه به تأثیری که بر آینده ی کودک می گذارد یکی از مسائل مهم زندگی کودک قبل از تولد محسوب می شود. بعد از انتخاب همسر، دوران بارداری و نام نیک وشیر دادن نیز دوران بسیار مهمی برای تربیت فرزند قبل و بعد از تولد است.
کلید واژه: تربیت، خانواده، دختر،
مقدمه
تعلیم وتربیت، امروزه مانند دیگر شئون انسانی ازتوجه فراوان برخوردار است. ودر علوم تربیتی به تربیت انسان درمراحل مختلف پرداخته شده است، دراین تحقیق بنا براین است به بحث تربیتی ونقش والدین درتربیت دختر تا سن هفت سالگی بپردازم. درباره ی تربیت دختر تا سن هفت سالگی در روایات و احادیث تأکیدات فراوانی شده است.
در احادیث اشاره شده که تربیت کودک تربیت دختر هم شامل آن می شود از زمان تولد آغاز نمی شود بلکه قبل از تولد، آغاز می شود و این مسئله اهمیّت موضوع تربیت را نمایان می سازد. والدین نقش مؤثری در تربیت کودک دارند. زمانی که مرد و زن تصمیم به ازدواج می گیرند باید در انتخاب همسر نهایت دقت را بنمایند و همچنین زمانی که نطفه ی کودک در رحم مادر شروع به رشد می کند باید به فکر تربیت کودک بود زیرا تمام حالات روحی و روانی مادر در کودک تأثیر به سزایی دارد و آن چه مسلم است پدر هم برای فراهم کردن آرامش مادر نقش بسیار مهمی دارد.
دانشمندان وعلما تحقیقات زیادی انجام داده اند و درآن ها به مباحث تربیت کودک پرداخته اند ولی هیچ کدام به طور خاص درمورد تربیت دختران تا سن هفت سالگی به بحث و تحقیق نپرداخته اند.
از جمله کتاب هایی که در این زمینه نگارش شده: کتاب تربیت مذهبی کودک سید مجتبی موسوی زنجانرودی، تربیت دینی دکتر محمد داوودی، سیری در تربیت اسلامی مصطفی دلشاد تهرانی، تربیت کودک از نظر اسلام آقای حسین مظاهری، تربیت فرزند دکتر سیدعلی حسینی زاده می باشد.
تحقیق حاضر از سه فصل تشکیل شده: فصل اول، اهمیّت تربیت که در آن به تعریف لغوی واصطلاحی تربیت، تعریف دینی تربیت، بهترین راه و رسم تربیت پرداخته شده است.
فصل ، تربیت ازچه زمانی آغاز می شود، که درآن به مباحث آغاز تربیت، عوامل زمینه ساز پیش ازتولد،عوامل زمینه ساز درآغاز تولد پرداخته شده است. وفصل چهارم، نقش والدین درتربیت دختر تا سن هفت سالگی که درآن ،لزوم وضرورت تربیت دینی والدین، تربیت دینی دختر، اهمیّت تربیت دختر، اهمیّت نقش مادر درتربیت دینی دختر تا سن هفت سالگی، نقش الگوهادر تربیت دینی دختر ، اهمیّت دادن به نمازدختر، آموزش نماز به دختران تا سن هفت سالگی، مورد بررسی قرار گرفته است.
مفهوم وتعریف تربیت
تربیت به معنای پرورش دادن وپروراندن است وپروراندن هرچیزی به کمال رساندن آن است تا تمام قابلیت های آن شکوفا گردد.
بنابراین معنای پرورش دادن گیاهان برای رسیدن به رشد مطلوب، نوعی تربیت محسوب می شود و تربیت انسان، پرورش دادن جسم و روح اوست به گونه ای که به کمال شایسته ی خود برسد.
تربیت یعنی ایجاد کردن حالتی پس ازحالت دیگر درچیزی تابه حدّ نهایی وتام وکمال خود برسد .
تربیت عبارت است از رفع موانع و ایجاد مقتضیات برای آن که استعدادهای انسان در جهت کمال مطلق شکوفا شود. پس باید آن چه را که مانع شکوفایی استعدادهای انسان است رفع کرد و زمینه های مساعد را فراهم ساخت تا استعدادهای انسان به فعّالیّت رسد و انسان متصف به صفات وکمالات الهی شود؛ و این تحوّل بااهتمام وکوشش خود انسان میسّر می شود. بدین ترتیب با رفع موانع و ایجاد مقتضیات شکل می گیرد .
تربیت به معنای پرورش دادن توانایی های انسان است؛ یعنی زمینه ای فراهم شود که استعدادهای انسان به تدریج شکوفا شود، تا به حالت نهایی وکمال خود برسد .
تعریف تربیت دینی
مراد از تربیت دینی چیست؟ برای دست یافتن به تعریفی از تربیت دینی لازم است تصوّری از دین و تربیت داشته باشیم. قبلاً درباره ی تربیت و تعریف آن بحث کردیم و گفتیم تربیت عبارت است از رفع موانع و ایجاد مقتضیات برای آن که استعدادهای انسان در جهت کمال مطلق شکوفا شود.
«تربیت دینی» عبارت است از مجموعه ی اعمال عمدی وهدفدار؛ به منظور آموزش گزاره های معتبر یک دین به افراد دیگر، به نحوی که آن افراد در عمل ونظر به آن آموزه ها معتقد وپایبند گردند . لازم به ذکر است که درواقع تربیت دینی مورد نظر ما، تربیت دینی اسلامی است نه تربیت دینی به معنای عام کلمه.
آغاز تربیت
تربیت فرزند را از چه زمانی باید آغاز کرد؟ این پرسشی است که ذهن غالب کسانی را که دارای فرزندی می شوند یا سرپرستی فرزندی را برعهده دارند، به خود مشغول می سازد. به این پرسش پاسخ های متفاوتی داده شده است. برخی سنین شش تا هفت سالگی را سال های آغاز تربیت دانسته اند.
عده ای دیگر آغاز تولد را زمان شروع تربیت ودسته ی سوم این زمان را سال ها قبل از تولد می دانند یکی از روانشناسان می گوید:
از حکیمی پرسیدند: ازچه زمانی تربیت را باید آغاز کرد؟ حکیم درپاسخ گفت: بیست سال پیش از تولد واگر به نتیجه ی لازم نرسیدید، معلوم می شود که باید زودتر ازآن شروع می کردید.
در سیره ی معصومان (علیهم السلام) هنگام آغاز تربیت کودک پیش از تولد دانسته شده است؛ اما، نه از بیست سال قبل، بلکه از زمان ازدواج و انتخاب همسر.
الف. انتخاب همسر
با انتخاب همسر نخستین زمینه های شکل گیری کانون تربیت رقم می خورد، زیرا عوامل مؤثر در تربیت، شامل عوامل ارثی و محیطی است. با انتخاب همسر پرونده ی عوامل ارثی و بخش مهمی از عوامل محیطی شکل می گیرد؛ زیرا محیط تربیت را خانواده و اجتماع تشکیل می دهند.
در میان این دو، مهم ترین نقش را محیط خانواده ایفا می کند؛ چرا که کودک حساس ترین زمان رشد وتربیت خود را در خانواده می گذراند و زن وشوهر از ارکان خانواده به شمار می روند از این رو اگر همسران از لحاظ جسمی، سالم و از لحاظ روحی و معنوی، صالح و تربیت یافته باشند به جدّ می توان گفت بخش مهمی از تربیت فرزند، سامان یافته و تضمین شده است.
خانواده بستر شکل گیری شخصیّت افراد است و لذا این بستر اگر پاک و نورانی باشد، کسانی که در این فضای نورانی رشد کنند، طبعاً پاک ونورانی خواهند شد، درغیر این صورت نسبت به خروجی های خانواده، نباید امید پاکی و شایستگی داشت.
پس باید در انتخاب همسر خود بسیار دقت کنیم، پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) و امامان معصوم (علیه السلام) نیز ما را به این امر خطیر سفارش کرده اند:
« اَنکِحُوا الأَکفاءَ وأنکِحوا فیهِم وَاختَاروالِنُطفِکُم .»
« به هم شأن خود زن بدهید واز هم شأن خود زن بگیرید و برای نطفه های خود [جایگاهی مناسب] انتخاب کنید.»
« اِختَاروالِنُطفِکُم فانَّ الخالَ أحدُ الضَّجیعَین .»
و نیز فرموده است: « برای نطفه های خود [جایگاهی مناسب] انتخاب کنید که ویژگی های دایی در [شکل گیری شخصیت] فرزند اثر گذار است.»
پیامبر (صلی الله علیه وآله) وائمه (علیهم السلام) درعمل، درباره ی خود وخانواده ی خود چنین کرده و در انتخاب همسر دقت لازم را مبذول داشته اند. برای نمونه افراد زیادی به انگیزه های مختلف، تنها یادگار پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) را از وی خواستگاری کردند. پیامبر(صلی الله علیه وآله) با روی گرداندن از آن ها یا با بیان این جمله که « منتظر قضای الهی می مانم.» دست رد به سینه ی هرکدام می زد. اما همین که پسر عموی وی، حضرت علی (علیه السلام) قصد خواستگاری کرد و نزد پیامبر آمد، حضرت باچهره ای گشاده او را پذیرفت.
در ازدواج حضرت فاطمه (سلام الله علیها) با علی (علیه السلام) سیره ی سه تن از معصومان (علیهم السلام) درباره ی انتخاب همسر مشاهده می شود؛ نخست این که حضرت علی(علیه السلام) بهترین زنی را که در آن زمان می شناسد، انتخاب کرده و از او خواستگاری می کند.pan style="font-family: tahoma,arial,helvetica,sans-serif; font-size: medium;">دوم این که پیامبر (صلی الله علیه وآله) هم که وظیفه ی به سامان رساندن فرزند خود را برعهده دارد، باشنیدن درخواست علی (علیه السلام) و با مشاهده ی رضایت دختر خویش بسیار خوشحال می شود و خواستگاران قبلی را که شایستگی همسری زهرا (سلام الله علیها) را نداشتند، رد می کند.
سوم این که فاطمه (سلام الله علیها) که به خواستگاران سابق روی خوش نشان نداده بود، به درخواست علی (علیه السلام) که بهترین مرد روزگار خویش بعد از پیامبر است، پاسخ می دهد . همچنین برای انتخاب همسر مناسب و هم شأن، امام علی النقی که در سامرا زندگی می کند بشربن مسلمان را به بغداد می فرستد تا کنیز پاک طینت رومی را خریداری کند تا او را به همسری فرزند خویش امام حسن عسگری (علیه السلام) درآورد و از او آخرین حجت حق، امام مهدی (عج الله فرجه شریف) متولد شود .
بنابراین، اهمیّت مسئله ی انتخاب همسر در سیره ی معصومان (علیهم السلام) روشن است. اما باید توجه داشت که تمام اهمیّت این مسئله به جهت تربیت فرزند نیست، بلکه چنان که در برخی روایات آمده ایجاد تفاهم زن و شوهر و ثبات و آسایش خانواده نیز می تواند بخشی از ادله ی اهمّیت انتخاب همسر باشد که آن هم به سهم خود، محیط امن و سالمی را برای تربیت فرزندان فراهم می آورد.
درپایان این گفتنی است که از نظر اسلام اهمّیت انتخاب زن بیش از اهمّیت انتخاب شوهر است و نقش تربیتی زن –چه از بعد محیطی وچه وراثتی- ازمرد بیش تر است. این مطلب را از روایات معصومان (علیهم السلام) به خوبی می توان برداشت کرد .
امام حسن (علیه السلام) می فرماید:
« زَوِّجُوا الاحمقَ ولاتُزَوِّجوا الحَمقاءَ فانَّ الاحمقَ یُنجُبُ والحَمقاءَ لاتُنجُبُ .»
« با مرد احمق ازدواج کنید، ولی با زن احمق ازدواج نکنید؛ زیرا مرد احمق فرزند نجیب می آورد، ولی زن احمق فرزند نجیب نمی آورد .»
در روایتی آمده است که: یکی از اصحاب امام باقر (علیه السلام) درمورد ازدواج مردی با زن دیوانه ی زیبایی که از او خوشش آمده بود، پرسید. امام فرمود:
« لا ولکِن اِن کانَت عِنده أَمَهٌ مَجنونهٌ فَلا بَأسَ بِاَن یَطَأها ولا یَطلُبُ وَلَدَها .»
« با او ازدواج نکند، ولی اگر کسی کنیز دیوانه ای دارد اشکال ندارد که با او نزدیکی کند، ولی از او بچه دار نشود.»
بنابراین روشن است که تأثیر تربیتی مادر درفرزند، اعم از نقش محیطی و وراثتی بیش ازپدر است.
ازاین رو دراسلام بردقت درانتخاب زن تأکید بیش تری شده است،ولی در پذیرش خواستگاری مرد تنها سه ویژگی دین،اخلاق وامانت شرط شده است.
ب. دوران بارداری
دوران بارداری مادر که جنینی را در رحم خود پرورش می دهد، دوران بسیار مهم وحساسی برای فرزند است.
مادر باید توجه داشته باشد که مسئولیت سنگینی را برعهده گرفته است و در سرنوشت فرزند تا مقدار زیادی تأثیر دارد؛ زیرا رحم مادر نخستین محیط پرورش کودک است که در شخصیت آینده اش تأثیر به سزایی خواهد داشت.
اسلام نیز به این موضوع مهم، یعنی تغذیه ی جنین از غذای مادر وتأثیر غذای زن باردار و رشد جنین توجه داشته است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) می فرماید:
« به بخورید، و به هم هدیه بدهید، زیرا نور چشم را زیاد می کند و قلب ها را مهربان می گرداند. به زنان آبستن به بخورانید تا فرزندانشان زیبا شوند(درروایت دیگر فرمود:) تا اخلاق فرزندانتان خوب شود .»
همچنین پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) می فرماید:
« أطعِموا المَرأةَ فی شَهرِهَا الَّتی تَلِدُ فیهِ التَّمرَ فَأَنَّ وَلَدَها یکونُ حلیماً نَقیَّا .»
بنابراین زمان بارداری زن نسبت به پرورش جنین و تأثیر تغذیه ی مادر در این دوران، در هوش و استعداد و اخلاق کودک تأثیر به سزایی دارد.
همچنین باید به این نکته نیز توجه کرد که صفات خوب و آرامش روانی مادر؛ مانند: اعتمادبه نفس، خوش بینی، خوش خویی، ایمان، ترحم و نودوستی، امکان دارد درروح جنین نیز تأثیر خوب بگذارد و او را به این صفات متصف سازد.
در تعالیم دینی ما توصیه شده است که در دوران بارداری مراقب شرایط روحی و معنوی حاکم بر خود باشیم و از یاد خدا و تلاوت آیات قرآنی و انس با کلام الهی غفلت نکنیم؛ زیرا تقویت حالات روحانی در مادر علاوه بر تأمین آرامش روحی در وی، به القاء این نور معنوی در جنین نیز می انجامد و زمینه های روحی مادر به فرزند در دوران بارداری با چنان هیجانات حادّ عاطفی همراه است که تأثیر حالات روحی او را بر جنین بسیار تشدید می کند .
همچنین زن حامله باید مواظب غذای حرام باشد تا اثرات و زیان های آن گریبان فرزندش را نگیرد. بنابراین دوران بارداری مهم ترین دوران شکل گیری تربیت کودک است.
ج. نام نیک
نام گذاری برای هر چیزی که انسان با آن ها سروکار دارد، ضروری است زیرا انسان برای شناختن وشناساندن هرچیزی محتاج نام آن است؛ حتی برای شناساندن خود به دیگران، ناگزیر ازبیان نام است اما مهم زمان نام گذاری وانتخاب نام است.
« فرزندان خود را پیش ازاین که متولد شوند، نام گذاری کنید واگر نمی دانید پسر است یا دختر، از نام هایی استفاده کنید که بر هر دو می نهند زیرا کودکانی که بر آن ها نام نهاده نشده است، روز قیامت به شما اعتراض می کنند که چرا برمن نام ننهادی و پیامبر(صلی الله علیه وآله) نیز برمحسن قبل از تولد نام نهاد .»
روایتی نیز از امام صادق (علیه السلام) شده است که نام گذاری، به همراه عقیقه، تراشیدن سر نوزاد و صدقه دادن به وزن موی او در روز هفتم انجام شود.
« یُسَمّی فی الیَومِ السابِعً .»
« نوزاد را روز هفتم ولادت نام گذاری می کنند.»
ولی این دو دسته روایات با هم منافاتی ندارند؛ زیرا طبق برخی روایات تا روز هفتم می توان اسم را تغییر داد.
بنابراین، نام گذاری پیش از تولد به احترام پیامبر (صلی الله علیه وآله) وبرای تبریک به نام او صورت می گیرد وتا روزهفتم نیز قابل تغییر است. کودک پیش از تولد نیز دارای روح، شخصیت و احترام است واگر نام گذاری نشود وآن گاه سقط گردد، به او احترام لازم گذاشته نشده است وآن کودک، درقیامت به این بی احترامی والدین معترض خواهد شد .
مسئله ی دیگری که اهمّیت خاصی دارد، انتخاب نام است. در سیره ی معصومان (علیهم السلام) نام نیک و بامعنا ازاهمِیت ویژه ای برخوردار است. امام علی (علیه السلام) فرمود:
« نخستین نیکی انسان به فرزندش، نام زیبایی است که برای او انتخاب می کند .»
اما نام چه تأثیری می تواند بر تربیت داشته باشد که نیک و بد آن مورد بحث قرار می گیرد؟
پاسخ این که، نام نیک ازچند جهت درانسان تأثیر می گذارد:
1. تأثیر در رفتار دیگران؛ نام هر انسان نمادی از او و بیانگر هویت و شخصیت او برای دیگران است. اگر یک ایرانی با یک خارجی برخورد کند، همین که نام خود را برای او بگوید، ملّیت او برای فرد خارجی مشخص می شود و با تصوراتی که آن شخص از یک ایرانی دارد، او را شناسایی و طبق آن با او رفتار می کند.
در یک ملّیت، نام ها معانی و مفاهیم خاص خود را به همراه دارند و او را به ذهن مخاطب منتقل می کنند. مخاطب، هویت فرد را به همراه نام و مفهوم آن، می شناسد و بر طبق آن رفتار می کند. بنابراین، نام نیک علاوه بر این که گونه ای احترام به شخصیت انسان است، احترام دیگران را نیز بر می انگیزاند .
3. جلوگیری از آثار تخریبی نام های زشت؛ نام های بد و نامناسب آثار بدی بر انسان می گذارد. علاوه براین، نام های بد و ناشایست، دستاویزی برای دیگران در تمسخر و ضربه زدن به شخصیت انسان است، به ویژه در کودکی و نوجوانی که بچه ها به طور معمول برای رونق بخشیدن به محافل و میدان های بازی خود، به دنبال چنین دستاویزهایی هستند و حتی خود، برای بازیچه قرار دادن دیگران نام های تمسخرآمیزی را بر آن ها می نهند . از این روست که امام باقر (علیه السلام) در گفت وگو با محمد بن خثیم بر انتخاب کنیه بر فرزندان در کودکی تأکید می کند:
محمدبن خثیم می گوید:« امام باقر (علیه السلام) فرمود: کنیه ات چیست؟ گفتم: هنوز کنیه برای خود انتخاب نکرده ام، چون زن وفرزند وکنیه ای ندارم. امام فرمود: ما برای فرزندانمان در کودکی کنیه انتخاب می کنیم که مبادا دیگران القاب بد و ناشایست برآن ها نهند .»
نکته ی دیگری که درسیره ی معصومان (علیهم السلام) در نام گذاری مطرح است، این است که آن ها همواره نام بزرگان دین را برای فرزندان خود انتخاب، ودیگران رانیز به آن سفارش می کردند. این کار علاوه بر احترام به بزرگان وآموزش آن به فرزندان، آثار تربیتی دیگری هم دارد مانند: همانند سازی کودکان با آن بزرگان .
همچنین نام گذاری فرزندان به نام های بزرگان دین، موجب می شود فرهنگ خانواده و جامعه روح دینی به خود بگیرد و این فرهنگ، در تربیت و هدایت فرزندان مؤثر است. بنابراین، از نظر جامعه شناختی نیز این گونه نام گذاری بر فرهنگ جامعه مؤثر است، همان گونه که فرهنگ جامعه بر تربیت و هدایت فرزندان مؤثر است. باید توجه نمود که اجزای این چرخه همواره یکدیگر را تحت تأثیر قرار می دهند .
اگر ناچار شدند برای فرزندان خود دایه بگیرند باید سعی کنند از زنان پاکدامن و با ایمان و با تقوا استفاده کنند و هرگز اجازه ندهند که زنان بی خرد، زنان بی عفت و روانی و زنان ناصی به فرزندان آن ها شیر بدهند.
اهمیّت تربیت دینی دختر
پیامبراکرم به طور معمول، هنگام ورود افراد به مجلس به احترام آن ها می ایستاد و برای آن ها جا باز می کرد اما در برابر فرزندش حضرت فاطمه (سلام الله علیها) علاوه بر آن چند قدم به استقبال می رفت و او را برجای خویش می نشاند.
و هرگاه فاطمه (سلام الله علیها) نزد پیامبر (صلی الله علیه وآله) می آمد، پیامبر (صلی الله علیه وآله) به احترام او می ایستاد و او را می بوسید ودر جای خویش می نشاند.
کودکان استقلال طلب اند و روحیه ی آن ها با امرونهی چندان سازگار نیست. به موجب روایاتی که از معصومان (علیهم السلام) نقل شده است، کودکان تا هفت سالگی، به مانند حاکم اند و می خواهند به دیگران امرونهی کنند، نه اینکه تابع دیگران باشند.
« در زمان پیامبر (صلی الله علیه وآله)، درخانه فردی مسلمان نخلی بود و همسایه ای داشت که دارای دختر بچه ای بود. دختر بچه دانه های خرمایی را که می ریخت، جمع می کرد و می خورد. صاحب نخل وقتی متوجه شد، دانه های خرما را از کودک گرفت.
پدر کودک به پیامبر (صلی الله علیه وآله) ماجرا را تعریف کرد و پیامبر (صلی الله علیه وآله) به سراغ صاحب نخل آمد و فرمود: این درخت را به درختی در بهشت به من بفروش. صاحب نخل گفت: نقد را به نسیه نمی فروشم. پیامبر (صلی الله علیه وآله) ناراحت شد و گریست و به طرف مسجد رفت. در راه به علی (علیه السلام) برخورد کرد. علی ماجرا را جویا شد. همین که ماجرا را فهمید، سراغ صاحب نخل رفت و فرمود: این نخل را به من بفروش. صاحب نخل گفت: این را در برابر فلان نخل تو می فروشم. حضرت پذیرفت .»pan style="font-family: tahoma,arial,helvetica,sans-serif; font-size: medium;">چنان که از این داستان روشن است، پیامبر(صلی الله علیه وآله) نه دختر را از این کار منع کرد ونه به پدر سفارش کرد که او را از این کار منع کند، بلکه زمینه ای فراهم کرد که دختر به خواسته اش برسد .
اآداب و رسوم غلط جاهلیت هنوز در بین مسلمانان صدر اسلام کاملاً محو نشده بود و عدّه ای با این که مسلمان شده بودند، اما هنوز رسوبات افکار و عادات جاهلی در مغزشان باقی مانده بود. آنان با شنیدن تولد دختری چهره عبوس می کردند و از این که پیامبر (صلی الله علیه وآله) دختری را بر زانو می نشاند و با او به مهربانی رفتار می کرد سخت عصبانی می شدند.
قرآن کریم پرده از افکار و عقاید جاهلیت برداشته است بااین که درجاهلیت دخترها را زنده به گور می کردند وحاضر بودند هرگونه ننگی را بپذیرند، اما ننگ دختر داشتن فاجعه ای تلقّی می شد که هیچ کس یارای پذیرش آن نبود. وقتی به یکی ازآنان خبر داده می شد که صاحب دختری شده است، چهره درهم می کشید و از فرط خشم صورتش سیاه می گشت .
« وَإذا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِالأُنثی ظَلَّ وَجهُهُ مُسوَدّاً وَهُوَکَظیمٌ .»
این آثار فرهنگ جاهلی هنوز درافکار واذهان مردم حضور داشت، پیامبر (صلی الله علیه وآله) برای ازبین بردن این تعصبات ورسم های جاهلی سخت در برابر آن ها می ایستاد وبرای زدودن آن ها مبارزه می کرد.
روزی به رسول خدا (صلی الله علیه وآله) مژده دادند که دختری به دنیا آمده است. پیامبر در آن حال به صورت یاران نگاه کرد؛ چهره ی همه درهم کشیده بود. پیامبر به آنان فرمود:« شما را چه می شود؟ چرا ناراحت شدید؟ این دختر، گلی است خوش بو که بویش را احساس می کنم و روزی اش نیز بر خداست .»
این اخلاق پاک محمدی باید سرمشق تمام پدران ومادران جامعه ی اسلامی باشد. آنان دختران خویش را دوست داشته باشند وبه ایشان محبت ورزند، مبادا افکار پوسیده ی جاهلی درآنان راه یابد واز داشتن دختر ودختران، از دختر بودن خویش افسرده و اندوهگین شوند.
دختران امروز مادران فردایند، وانسان های بزرگوار و صالح و سازندگان فرهنگ بشری، در پرتو تربیت وبرکات وجودی مادران پاکدامن وخردمند نما می یابند وبه درجات عالی تکامل می رسند، از این جا می توان به نقش سرنوشت ساز دختران در آینده، واقف شد.
امروزه بیش از هر زمان دیگر باید به تربیت دختران همّت گماشت؛ زیرا از یک سو بیش از نیمی از نیروهای فعّال و کارآمد جامعه را قشر زنان و دختران تشکیل می دهند و از سوی دیگر، گستره ی فعّالیّت آنان همه ی امور فردی و اجتماعی را در بر می گیرد ضمن آن که پرهیز از اختلاط زن و مرد در بیش تر مراکز و اداره های خصوصی و دولتی، امری سخت شده است، در چنین شرایطی باید دانست که تنها در صورت تربیت درست و اسلامی دختران است که جامعه در امنیت به سر می برد و نابهنجاری های اخلاقی و اجتماعی کاهش می یابد.
یکی از موفقیت های مکتب های تربیتی دراین است که برنامه های خود را بر اساس نیازهای درونی و فطری افراد با ارائه ی شیوه های صحیح تربیتی، پایه گذاری کنند، زیرا نیازمندی های روحی افراد با اختلاف در جنس و سن به گونه ای است که روشی مخصوص به خود را می طلبد.
از آن جا که دختران، همسران و مادران آینده خواهند بود، خداوند درفطرت آن ها شرایط و روحیات لازم مادری وهمسری را قرار داده است.
در پرورش وتربیت دختران باید این اصل مورد توجه قرار گیرد که آن ها را برای چه نوع زندگی و داشتن چه تحلیل و دیدگاهی از حیات آماده می کنیم؟ آیا ازآن ها زنانی می سازیم که فقط درصدد رفع نیازهای مادی و جسمی خود هستند؟ یا زنانی که کسب مکارم ومحاسن اخلاقی و ارزش های معنوی را وجهه هدف خویش دارند؟
در تربیت دختران، اصل بر آموزش مسائلی است که در حال یا آینده بدان نیازمندند. در زمان بعثت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) فرهنگ و بافت فکری مردم عرب به گونه ای بود که دختران را مایه ی ننگ و بی برکتی می دانستند و برای فرار از این ننگ، آن ها را زنده به گور می کردند و اسلام در مبارزه با جهالت و کج اندیشی مردم به دفاع از مقام و موقعیت زنان برخاست و به آن ها شخصیت داد.
در تعبیرات اسلامی پسر به عنوان «نعمت خدا» و دختر به عنوان «حسنه» معرفی شده است. اگر کسی «نعمتی» در اختیارش قرار گرفت به خاطر استفاده ی صحیح یا غلط از آن مورد سؤال قرار می گیرد. اما «حسنه» تفضلی است از طرف خدا که باید با عنایت بیش تری به آن نگریست.
از طرف دیگر نیازها و روحیات پسران و دختران یکسان نیست. از مطالعات مختلف چنین به دست آمده است که محبت، رفتار انفعالی، عاطفی و حمایت کننده بیش تر به عنوان ویژگی های زنانه و پرخاشگری، استقلال، رقابت و سلطه و حاکمیت، بیش تر به عنوان خصوصیات مردانه مطرح شده اند.
دختران در مقابل خواسته های والدین بیش تر فروتنی نشان می دهند و این مسئله حتی از سنین کودکی او نیز کاملاً محسوس است… . مدارکی وجود دارد که نشان می دهد که دختران بیش از پسران در مقابل ناسازگاری های خانوادگی و فشارهای عاطفی تحمل دارند. همچنین پسران، بیش از دختران، دارای مشکلات عاطفی ویادگیری در محیط مدرسه می باشند مشکلاتی مانند ناتوانی در نوشتن و خواندن، نقایص تکمیلی و مشکلات رفتاری و عاطفی .
لطافت روح دختران ودستورات اسلام درمورد حفظ احترام آن ها بیانگرتفاوت ساختاری دختر و پسر است. اسلام در برآوردن نیازهای روانی و عاطفی هریک، مطابق زمینه های فطری وغریزی آن ها عمل می کند.
« هرکسی که از بازار هدیه ای خریداری کند و برای خانواده اش ببرد همانند کسی است که صدقه ای را برای نیازمندان با خود می برد. این فرد در هدیه خود، دختران را بر پسران مقدّم بدارد .»
دراین کلام، روح لطیف وعاطفی دختران مورد توجه رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) قرار گرفته است و پدران را به تأمین این نیاز روحی آن ها توجه داده است.
و باز آن حضرت می فرماید:
« خَیرَ اولادِکُم البناتُ .»
« بهترین فرزندان شما، دختران هستند.»
اصرار به حفظ حرمت دختران به خاطر نقش آینده ی آن هاست. دختری که در آینده ای دور یا نزدیک در مقام مادری، همسری و مدیریت خانه قرار می گیرد باید دانستنی های این مقام را بدانی، باید روح و روانش به گونه ای تربیت شده باشد که بهترین مادر و بهترین همسر باشد.
ازنظر اسلام، زن عامل مودت و رحمت وسبب آرامش است. درتنگنای زندگی، مرد را پناه می دهد و اضطراب او را فرو می نشاند. ازاین رو نقش عمده ی سازگاری در جامعه به زن برمی گردد و انسان ها، هستی ورشد وکمال خود را مدیون زن هستند.
نقش معنوی مادر درشکل دهی نیازهای درونی دختر، بسیار ارزنده است. ازاین رو پرورش دینی دختران باید به گونه ای باشد که او را به خداوند نزدیک سازد، آن چنان که درهمه ی کارها و حالات خدا راناظر برخود بداند ویقین کند که خدا دوستدار کارهای نیک اوست و درعین حال اگر خلافی شود، مجازات می شود.
مادر باید مسائل اعتقادی مانند توحید، نبوت، عدل، معاد، بهشت وجهنّم، ثواب و عقاب را با زبانی ساده و متناسب با فهم آنان برایشان بیان کند.
اهمیّت نقش مادر در تربیت دینی دختر تا سن هفت سالگی
اگر تربیت حقی برای انسانیّت به حساب آید ادای آن برای دختر ضروری تر است. زیرا که اگر زن تربیت شود مرد هم در دامان او تربیت خواهد شد.
مرحله اول زندگی یک دختر ازتولد تا هفت سالگی است بسیار حساس و در زندگی تعیین کننده به حساب می آید. عمده ترین مراحل رشدی هم از لحاظ جسمانی وهم ازلحاظ شخصیّتی دختر در این دوره پی ریزی می شود.
روانشناسان براین باورند که اساس و شالوده ی شخصیت فرد تا سه سالگی ریخته می شود، از این رو این دوره ی زندگی دختر ازاهمیّت و جایگاه بالایی برخوردار است و دوره های دیگر زندگی تا حدود زیادی از این دوره تأثیر می پذیرد. یکی از اهداف مهم تربیتی دختران در این دوره توجه والدین به رشد جسمانی آنان می باشد. سفارش مؤکد اسلام به تغذیه ی نوزاد از شیر مادر ونقشی که تغذیه از شیر مادر در سلامت جسمانی کودک دارد، شایان توجه است.
از سوی دیگر با توجه به نقش مادری که قرار است دختران در آینده به عهده گیرند و وجود مسائلی چون دوران بارداری، زایمان و شیردهی توجه به سلامت جسمانی دختران را جدّی تر می نماید.
یکی از مسائل تربیتی مهم در مورد دختران در دوره ی اول زندگی رشد احساس و درک عاطفی است. از آن جایی که قرار است دختران امروز مادران موفق و کارآمد آینده باشند، از سوی دیگر با توجه به این که مادر در کانون خانواده محور عواطف و احساسات است، اگر مادر مهربان باشد و از درک بالای عاطفی برخوردار باشد، آن خانه سرشار از محبت و عطوفت و احساسات خواهد بود.
برعکس اگر مادری از هر گونه احساس و عواطف عاری باشد، خانه به کانونی بدون روح و بدون محبت و عاطفه مبدّل خواهد شد به همین جهت در آموزه های دینی این مسئله مورد تأکید قرار گرفته است که اگر دختر به زمین خورد او را بلند کنید، لباسش را تکان دهید و او را نوازش کنید ولی اگر پسر به زمین خورد بگذارید خودش بلند شود .
اهمیّت نقش پدر در تربیت دینی دختر تا سن هفت سالگی
پدر خانواده مسئول نگه داری کودکان است. فرزندان خود را اکرام کنید و تأدیب آن ها را به بهترین وجه انجام بدهید.
روایتی است که می گوید:
روزی پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) با دیدن بعضی از کودکان فرمود:
« وَیلٌ لِأطفالِ آخِرَ الزَمانِ مِن آبائِهِم. فقیلَ: یا رَسولَ الله مِن آبائِهِمُ المُشرِکینَ؟ فقالَ: لاَمِن آبائِهِمَ المؤمِنینَ لایُعَلِّمونَهُم شَیئًا مِن الفرائضِ، وَإذا تَعَلَّموا أولادُهُم مَنَعوهُم و رَضوا عَنهُم بعَرضٍ یَسیرِ مِن الدُنیا فَأنامنهُم بَریءٌ وَ هُم مِنّی بِراءٌ .»
« وای به حال کودکان آخر زمان از دست پدرانشان! عرض شد: یا رسول الله! ازپدران مشرک آن ها؟ فرمود: نه، ازپدران مسلمانشان که چیزی ازفرائض مذهبی را به آنان نمی آموزند، و اگر فرزندان بخواهند خود درصدد آموزش مسائل دینی باشند، آنان را از این امر باز می دارند و تنها به این دل خوش اند که فرزندانشان بهره ی ناچیزی از دنیا به دست آورند. من از این قبیل پدران بیزارم و آنان نیز از من بیزارند».
نظیر مضامین یاد شده، روایات فراوانی داریم که احتیاج به نقل همه ی آن ها نیست. اما درباره ی ساختن شخصیت انسانی کودکان، مدارک بسیار عالی در اسلام وجود دارد که حقیقتاً می توان آن ها را از شاهکارهای دین مقدّس اسلام محسوب نمود؛ خصوصاً با در نظر گرفتن این که در آن دوران، نه تنها مسئله ی آموزش و پرورش کودکان مطرح نبوده است، بلکه آنان را در صورت دختر بودن، به بدترین وجهی مورد تحقیر و توهین قرار داده، حتی به کشتن آن ها اقدام می نمودند.
کسی که دختر خود را خوشحال نماید، مانند این است که یک برده از فرزند اسماعیل (علیه السلام) را آزاد کرده باشد .
بی شک یکی از اساسی ترین نیازهای انسان پس از نیازهای زیستی، همچون آب، غذا و… ، نیاز به محبت است؛ به گونه ای که اگر این نیاز انسان برآورده شود، کودک تاحد بسیاری در برابر نیازهای زیستی مقاومت کرده، آن را تحت تأثیر خود قرار خواهد داد. نیاز به محبت حتی در برخی حیوانات نیز مشاهده می شود؛ هرچند این نیاز در انسان شدیدتر ونیاز کودکان به خصوص دختران تا سن هفت سالگی به آن افزون تر است.
از آن جا که خانواده، نخستین سرپرست کودک است، لازم است خانواده، به ویژه پدر خانواده، به این نیاز کودک توجه خاص داشته باشند و بدانند پاسخ گویی صحیح به این نیاز دختران تا سن هفت سالگی اساس و پایه ی تربیت او را تشکیل می دهد؛ زیرا ارضای این نیاز دختران، موجب آرامش روانی، امنیت خاطر، اعتماد به نفس، اعتماد به والدین و حتی سلامت جسمی او می شود و ارضا نشدن آن باعث فروپاشی آرامش روحی و روانی، بی اعتمادی به خود و دیگران، احساس عجز و حقارت، بیماری های جسمی و روانی متعدد و انحرافات اجتماعی بسیاری خواهد شد.
سیره ی عملی واحادیث پیشوایان معصوم (علیهم السلام) نیز نشان دهنده ی توجه ویژه ی مکتب تربیتی اسلام به این اصل مهم است. پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) به فرزندان خود به ویژه حضرت –فاطمه (سلام الله علیها)- وهمچنین نواده های خویش، کودکان اصحاب و مسلمانان وحتی کودکان غیرمسلمان محبت داشت ودیگران رانیز بدان سفارش می کرد.
ابن عباس می گوید:
عایشه نزد رسول خدا (صلی الله علیه وآله) رفت در حالی که پیامبر(صلی الله علیه وآله)، فاطمه (سلام الله علیها) را می بوسید عایشه عرض کرد: ای رسول خدا! آیا او را دوست می دارید، پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: آگاه باش! به خدا سوگند اگر تو ازمقداری که من او را دوست دارم آگاه بودی، بر محبت خود به او می افزودی .
اهمیّت الگوها در تربیت دینی دختر
تربیت ابتدایی انسان به طور طبیعی با روش الگویی شکل می گیرد. کودک در چند سال نخست زندگی خود، همه ی کارهایش را از الگوهای پیرامون خود که در درجه ی اول پدر و مادر اویند الگوبرداری می کند و با تقلید ازآنان رشد می کند و ساختار تربیتی اش سامان می یابد. از این رو روش الگویی در سازمان دادن شخصیت و رفتار کودک به شدت نقش دارد.
تلقّی کودکان از والدین درسال های نخست کودکی به نقش الگویی آنان در جهت مثبت یا منفی دامن می زند، زیرا کودکان دراین ایّام همه چیز خود را از والدین و وابسته به ایشان می دانند. در حدیثی از امام کاظم (علیه السلام) آمده است:
« بِرُّوا أَولادَکُم وَأَحسِنوا إِلَیهِم فَإِنَّهُم یَظُنّونَ أَنَّکُم تَرزُقُونَهُم .»
« به فرزندان خود خوبی کنید وبه آنان نیکی نمایید زیرا آنان گمان می کنند که شما ایشان را روزی می دهید».
اما اگر والدین درجریان تربیتی خود نسبت به فرزندان به صورت یک سویه عمل کنند ونظرهای خود را باروش اجباری به دختر خود اعمال کنند، این نوع تربیت یک تربیت متزلزلی خواهد بود و الگوپذیری آنان دوام چندانی نخواهد آورد.
در مسئله ی حجاب، اگر حجاب مادر برای دختر یک الگوی فقط شکلی و تقلیدی باشد، بعد از این که او با توجه به شرایط سنی، ارتباطات اجتماعی اش گسترده تر می شود و اشکال دیگر حجاب را ملاحظه می کند ممکن است آن را انتخاب کند و این الگوی تقلیدی دوام چندانی نمی یابد.
پس از والدین، شخصیت هایی که دارای نفوذ معنوی اند، نقش الگویی به سزایی در تربیت بازی می کنند، به گونه ای که تمام ویژگی های فکری و روحی و جلوه های رفتاری آنان مورد تقلید قرار می گیرد. هر چه قدرت نفوذ الگوها بیش تر و زمینه ی پذیرش آماده تر باشد، نمونه برداری کامل تر صورت می گیرد.
به همین دلیل است که نقش الگوها حساس ترین نقش تربیتی است تا جایی که الگوهای صالح، مردم را به صلاح می رسانند و الگوهای فاسد مردم را به فساد می کشانند.
از پیامبر (صلی الله علیه وآله) روایت شده است که فرمود:
« صِنفَانِ مِن أُمَّتِی إِذَا صَلَحَا، صَلَحَت أُمَّتی؛ وَ إذَا فَسَدَا، فَسَدَت أُمَّتی. [قِیلَ: یارَسولَ اللهِ، وَ مَن هُمَا؟ قالَ:] الفُقَهَاءُ وَالأَمَرَاءُ. .»
« دو گروه از امت من باشند که چون صالح شوند، امتم صالح شود؛ و چون فاسد شوند، امتم فاسد شود. [گفتند:« ای رسول خدا، آنان چه کسانی اند؟» فرمود:] فقیهان و زمامداران».
امام خمینی در این باره فرموده است:« عوام وجاهل اگر معصیتی مرتکب شوند، فقط خود را بدبخت کرده برخویشتن ضرر وارد ساخته است؛ لیکن اگر عالِمی منحرف شود و به عمل زشتی دست زند، عالَمی را منحرف کرده، براسلام و علمای اسلام زیان وارد ساخته.
این که در روایت آمده که اهل جهنّم از بوی تعفّن عالمی که به علم خود عمل نکرده متأذی میشوند، برای همین است که در دنیا برای عالم و جاهل در نفع و ضرر به اسلام و جامعه ی اسلامی فرق بسیار وجود دارد. اگر عالمی منحرف شد، ممکن است امتی را منحرف ساخته به عفونت بکشد؛ و اگر عالمی مهذّب باشد، اخلاق و آداب اسلامی را رعایت نماید، جامعه را مهذّب و هدایت می کند… .
وقتی بنا باشد عالمی مفسده جو و خبیث باشد، جامعه ای را به عفونت می کشد؛ منتهی در این دنیا بوی تعفّن آن را شامه ها احساس نمی کنند؛ لیکن در عالم آخرت بوی تعفّن آن درک می گردد.
ولی یک نفر عوام نمی تواند چنین فساد و آلودگی درجامعه ی اسلامی به بار آورد. عوام هیچ گاه به خود اجازه نمی دهد که داعیه ی امامت و مهدویّت داشته باشد، ادعای نبوت و الوهیّت کند؛ این عالم فاسد است که دنیایی را به فساد می کشاند».
متربیان چنان الگوهای خود وابستگی پیدا می کنند که به طور کامل از ایشان رنگ می پذیرند؛ و از این روست که لغزش و اشتباه الگوهای اجتماعی غیرقابل چشم پوشی است.
اهمیّت دادن به نماز دختر
یکی از وظایف اصلی پدر و مادر این است که به نماز فرزندان خود فوق العاده اهمیّت قائل شوند و دختر خود را از دوران کودکی با اهمیّت آن آشنا سازد و به او تعلیم دهند که نماز یاد خداست و زندگی بی یاد خدا تاریک است. نماز تکیه گاه انسان است. بدون تکیه گاه هراسان و مضطرب است.
نماز اظهار بندگی و سپاسگزاری به درگاه خداوند بخشنده مهربان است. نماز بیمه کننده انسان از لغزش و سقوط است، جامعه ی نمازگزار از بسیاری فسادها و تبهکاری ها مصون است. نماز آرامشگر دل های مضطرب و خسته و مایه ی صفای باطن و روشنی روان است. نماز نور چشم پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) و سفارش همه ی انبیا و اوصیاست.
نماز نردبان تعالی روح به ملکوت معنویت است. نماز احساس تنهایی انسان را زایل می کند. نماز ندای فطرت آدمی و معراج مؤمن است. نماز سخن گفتن بی واسطه با خالق هستی است. نماز چون رودی زلال و شفاف است که آلودگی های روحی و روانی را می شوید و دل را طهارت و نورانیت می بخشد. نماز کلید بهشت است.
به همین دلیل، شیطان بیش از هر زمانی به هنگام نماز به سراغ انسان آمده و می کوشد ذهن نمازگزار را از خدا غافل سازد و به امور روزمره و مشکلات و نیازهای آن متوجه سازد.
دوران کودکی بهترین و مناسب ترین زمان اثرگذاری در عقل و اندیشه و روح و روان است به دلیل این آمادگی و پذیرش فراوان است که دشمن در این سنین روی کودکان سرمایه گذاری می کند تا با برنامه ریزی دقیق، قالب های فکری و ویژگی های رفتاری آن ها را دگرگون سازد.
اولین تکلیفی که به صورت تمرین متوجه طفل می شود، نماز است. هر مسلمانی هنگامی می تواند پای بندی خود را به دستورات اسلام به اثبات برساند که اهل نماز باشد. ممکن است انسان از نظر دیگر تکالیف عبادی مانند خمس و زکات و حج و جهاد معاف باشد ولی هرگز از نماز معاف نیست.
والدین وظیفه دارند که قبل ازبلوغ دختر خود باشیوه های مختلف تربیتی، او رابه خواندن نماز وادارند. حلبی از امام صادق (علیه السلام) از پدرش چنین روایت می کند:
« إنّا نَأمُرُ صِبیانَنا بالصَّلاةِ إذا کانوا بَنی خَمسِ سِنینَ، فَمُرُوا صِبیانَکُم بالصَّلَاةِ إذا کانُوا بَنی سَبعِ سِنین الحَدیث .»
« ما فرزندان خود را در سن پنج سالگی، به نماز وادار می کنیم، ولی شما فرزندانتان را در سن هفت سالگی به نماز وادار سازید».
ابن عباس از پیامبر (صلی الله علیه وآله) چنین روایت می کند:
« اِفتَحوا عَلی صِبیانِکُم أَوَّلَ کَلِمَهٍ لا إله إلّا الله…؛»
« اولین کلمه ای که برزبان فرزندان می گذارید « لا إله إلّا الله » باشد».
روایت دیگری هم در این باره وارد شده ازآن جمله:
حضرت امام جعفرصادق (علیه السلام) می فرماید:
« إذَا بَلَغَ الغُلامُ ثَلاثَ سِنِینَ فَقُل لَهُ سَبَعَ مَرَّاتٍ قُل لا إلهَ إلّا اللهُ ثُمَّ یُترَکُ حَتَّی یَبلُغَ ثَلاثَ سِنِینَ وَ سَبعَهَ أشهُرٍ وَ عِشرِینَ یَوماً ثُمَّ یُقالُ لَهُ قُل مُحَمَّدٌ رَسولُ اللهِ سَبعَ مَرَّاتٍ وَ یُترَکُ حَتَّی یَتِمَّ لَهُ أربَعُ سِنینَ ثُمَّ یُقالُ لَهُ سَبعَ مَرَّاتٍ قُل صلّی اللهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ یُترَکُ حَتَّی یَتِمَّ لَهُ خَمسُ سِنینَ ثُمَّ یُقالُ لَهُ أیُّهُما یَمِینُکَ وَ أیَّهُما شِمَالُکَ فَإِذَا عَرَفَ ذَلِکَ حُوِّلَ وَجهُهُ إلی القِبلَهِ وَ یُقالُ لَهُ اسجُد ثُمَّ یُترَکُ حَتَّی یَتِمَّ لَهُ سِتُّ سِنینَ فَإِذَا تَمَّ لَهُ سِتُّ سِنینَ قیلَ لَهُ صَلِّ و عُلِّمَ الرُّکُوعَ والسُّجُودَ حَتَّی یَتِمَّ لَهُ سَبعُ سِنینَ فَإِذَا تَمَّ لَهُ سَبعُ سِنینَ قیلَ لَهُ اغسِل وَجهَکَ وَ کَفَّیکَ فَإِذَا غَسَلَهُما قیلَ لَهُ صَلِّ ثُمَّ یُترَکُ حَتَّی یَتِمَّ لَهُ تِسعُ سِنینَ فَإِذَا تَمَّت لَهُ عُلِّمَ الوضوءَ وَ ضُرِبَ عَلَیهِ وَ أمِرَ بالصَّلاهِ…؛»
در سن شش سالگی رکوع و سجود و دیگر اجزاء نماز را به او آموزش دهید. وقتی هفت سال او تمام شد به او بگویید دست و صورت خود را بشوید (و به تدریج وضو گرفتن را بیاموزد) سپس به او بگویید نماز بخواند. آن گاه کودک را به حال خود واگذارید تا نه سال او تمام شود. دراین هنگام وضو گرفتن صحیح را به او بیاموزید و او را به نماز خواندن وادارید».
اما طبق روایت بالا زمانی که کودک توان فهم نماز را یافت یعنی در سن پنج سالگی باید او را رو به قبله کرد و به او سجده کردن را آموخت؛ یعنی کودک دراین سن باید با اصل عبادت که همان سجده در برابر آفریننده ی جهان است آشنا گردد.
اما در سن شش سالگی رکوع و سجود به کودک آموزش داده می شود. در این سن، تنها ازکودک نمازی را می خواهند که درآن رکوع وسجود باشد، به عبارت دیگر، نماز کودک در این مرحله تنها صورتی از نماز است، نه نماز کامل، زیرا نه وضو لازم است، نه نیت و نه حتی قرائت یا شستن دست و صورت. کودک این کار را یک سال تمرین می کند.
وقتی که کودک هفت ساله می شود، علاوه بر انجام نماز به همان صورت سابق، از او می خواهند برای نماز، دست و صورتش را بشوید. البته این شست وشو وضو نیست؛ زیرا در وضو ترتیب خاص و شستن دست از آرنج ومسح سر و پا لازم است، در حالی که در این سن تنها از کودک شستن دست ها تا مچ و شستن صورت را می خواهند کودک این کار را تا نه سالگی تمرین می کند. و چیزی بیش از این از او انتظار نمی رود.
در تمام این مراحل، به ویژه در مورد دختران که زودتر از پسران باید به تکالیف عبادی عمل کنند، واداشتن آن ها به انجام این تکالیف لازم است با نرمی و مهربانی و تشویق همراه باشد و تکلیف شاق از آن ها خواسته نشود ولی در عین حال والدین با جدیّت در این موارد عمل کنند؛ به طوری که کودک احساس نکند که تکالیف دینی اموری جدّی و ضروری نیستند.هنر پدر و مادر این است که دو جنبه ی به ظاهر متضاد را یک جا جمع کنند؛ یعنی هم جدّی و هم رئوف و مهربان باشند تا بتوانند کودک را به انجام فرایض دینی وادارند.
انجام تکالیف دینی را نباید تا زمان بلوغ به تأخیر انداخت؛ بلکه باید انس و عادت لازم را پیشاپیش در آن ها به وجود آورد تا در زمان بلوغ مشکلی از این نظر به وجود نیاید.
شکوفایی ایمان در سنین کودکی زمینه را برای رشدآن در دوران نوجوانی فراهم می آورد و نوجوانان را ازبسیاری آفت های روحی و اخلاقی و اجتماعی مصون می دارد.
سرّ اصرار ائمه (علیه السلام) بر نماز خواندن کودکان قبل از بلوغ این است که کودکان با نماز آشنا شوند و به آن عادت کنند و این عادت درآن ها راسخ شود؛ از این رو فقهای بزرگ شیعه فتوا داده اند که مستحب است کودکان به خصوص دختران را از آن جهت که زودتر به سن بلوغ می رسند قبل از بلوغ، به انجام نماز عادت دهند.
گاه کودکان به مقتضای سن و سالشان برای پدر و مادر مشکلاتی به وجود می آورند، اما اینان نباید زود از کوره درروند، بلکه باصبر و حوصله و ملایمت با کودکان رفتار کنند تا بر مشکلات رفتاری آن ها پیروز شوند.
نتیجه
مسئله ی تربیت اهمیّت بسیار زیادی دارد و از آن جا که از یک سو بیش از نیمی از نیروهای فعّال و کارآمد جامعه را قشر زنان و دختران تشکیل می دهند و از سوی دیگر دختران امروز مادران فردا هستند بنابراین نقش مهمی در خانواده و اجتماع خواهند داشت پس تربیت دینی دختر به خصوص در مرحله ی اول زندگی او از تولد تا هفت سالگی بسیار حیاتی ودر زندگی بسیار تعیین کننده به حساب می آید و عمده ترین مراحل رشدی هم از لحاظ جسمانی و هم از لحاظ شخصیتی دختر در این دوره پی ریزی می شود. حتی باید به تربیت کودک قبل از تولد او نیز اهمیّت بسیار قائل شویم و در انتخاب همسر توجه ویژه ای داشته باشیم.
اصرار به حفظ حرمت دختران به خاطر نقش آینده ی آن هاست، دختری که در آینده ای دور یا نزدیک در مقام مادری، همسری و مدیریت خانه قرار می گیرد باید دانستنی های این مقام را بداند و باید روح و روانش به گونه ای تربیت شود که بهترین مادر و بهترین همسر باشد.
اما تأثیر والدین بر تربیت فرزندان، به ویژه درسنین اولیه ی زندگی قابل توجه است. روانشناسان اجتماعی بر تأثیر قاطع تربیت خانوادگی بر شخصیت کودک بسیار تأکید دارند.
آگاهی دینی درست و متناسب با نیازهای دختران، نقش مهمی در سرنوشت آینده ی آنان ایفا می کند و تعلیم مسائل دینی و احکام مذهبی به دختران به خصوص درسنین کودکی در روشنگری ذهن آنان بسیار حائز اهمّیت است.
بنابراین اگر تربیت حقی برای انسانیت به حساب آید آن برای دختر ضروری تر است زیرا که اگر زن تربیت شود مرد هم در دامان او تربیت خواهد شد.
منابع ومآخذ
قرآن - نهج البلاغه
1. ابوطالبی،مهدی،تربیت دینی ازدیدگاه امام علی،قم،مرکز انتشارات مؤسسه ی آموزشی امام علی،1383
2. امینی،ابراهیم،اسلام وتعلیم وتربیت،قم،مؤسسه ی بوستان کتاب،1378
3. بهشتی،احمد،تربیت کودک درجهان امروز،قم،مؤسسه ی بوستان کتاب،1387
4. تقوی،سیدرضا،چهل حدیث تربیتی ازپیامبر(صل الله علیه وآله)،تهران،نخلیل،1388
5. جمعی ازمؤلفان،روانشناسی رشد،تهران،انتشارات سمت،1382
6. جوادی عاملی،عبدالله،تفسیرموضوعی قرآن،مرکزنشرفرهنگی رجاء،1374
7. حرعاملی،محمدبن حسن،وسایل الشیعه،قم،مؤسسه ی آل البیت علیهم السلام،1409ق
8. حسینی زاده،سیدعلی،تربیت فرزند،قم،مؤسسه ی چاپ زیتون،1384
9. خمینی،سید روح الله،جهاداکبر یامبارزه بانفس،مؤسسه ی تنظیم ونشرآثار امام خمینی،1373
10. داوودی،دکترمحمد،تربیت دینی،قم،پژوهشگاه حوزه ودانشگاه،1380
11. دلشادتهرانی،مصطفی،سیری درتربیت اسلامی،تهران،دریا،1382
12. سادات،محمدعلی،راهنمای پدران ومادران،تهران،دفترنشرفرهنگ اسلامی،1372
13. 1369
14. طبرسی،رضی الدین،مکارم الاخلاق،ترجمه ی سیدابراهیم میرباقری،تهران،فراهانی، 1365
15. قمی،ابوجعفرمحمدبن علی بن الحسین بابویه،الخصال،مکتبه الصدوق،تهران،1389ق
16. قمی،عباس،منتهی الآمال،قم،هجرت،1369
17. کلینی،محمدبن یعقوب،کافی،تهران،دارالکتاب الاسلامیه،1407ق
18. متقی هندی،علاء الدین بن حسام الدین،کنزالعمّال،مؤسسه ی الرساله،بیروت،1409ق
19. مجلسی،محمدباقر،بحارالانوار،داراحیاء التراث العربی،بیروت،1403ق1377
20. مروجی طبسی،محمدجواد،حقوق فرزندان درمکتب اهل بیت،قم،مؤسسه بوستان کتاب، 1383
21. مطهری،مرتضی،جاذبه ودافعه ی علی،تهران،انتشارات حسینه ی ارشاد،1349
22. نوری طبرسی،میرزاحسین،مستدرک الوسایل،قم،آل البیت،بی تا
23. مجله خانواده،مطالعات راهبردی زنان،1379،شماره18
24. پایگاه اطلاع رسانی استادانصاریانWWW.ANSARIAN.IR