امانت داری
ان الله یامرکم ان تودوا الامنت الی اهلها
مردی سحرگاهی به سوی گرمابه از خانه بیرون آمد، دوستش را دید و گفت مرا تا گرمابه همراهی می کنی؟ گفت آری ولی داخل نمی شوم که کار دارم تا نزدیک گرمابه امد بدون اینکه رفیق خویش را اطلاع دهد به راهی دیگر رفت، در همین حین دزدی نیز از همان راه به قصد دزدی می رفت، مرد بازگشت و – هوا هنوز تاریک بود – صد دینار که داشت به دزد داد به خیال اینکه همان دوستش است و گفت این امانت در دست تو باشد تا من از گرمابه بیرون آیم، سارق دینارها را گرفت و منتظر ماند تا آن مرد از گرمابه بیرون آمد- روز روشن شد بود- و مرد راهی خانه شد، دزد پیش آمد و گفت، ای جوانمرد امانت خویش بازگیر که امروز مرا از کار خویش باز داشت! مرد گفت این امانت نزد تو چهمی کند !؟ دزد گفت من مردی سارق هستم امروز به قصد دزدی می رفتم که تو این امانت به من سپردی!پرسید پس چرا نبردی؟ دزد گفت اگر خود سرقت کرده بودم، می بردم ، ولی توآن را به رسم امانت به من دادی و من امانت دار نباید که امانت خوار باشد که امانت بردن جوانمردی نیست.
قال امیر المومنین علیه السلام:
افضل الایمان الامانة، اقبح الاخلاق الخیانة
برترین ایمان امانتداری و زشت ترین اخلاق خیانت ورزی است.