امام نقطه قوت پیوند امت اسلامی
29 بهمن 1394
این که ما ارتباط با امام را این قدر مهم دانسته ایم، این که ما فرمان امام را در همه شوون زندگی جامعه نافذ می دانیم، برای چیست؟ و از کجا در می آید؟ این جاست که قران با ما حرف می زند که اگر یک جامعه و امتی بخواهد ولایت قرانی را به این معنا داشته باشد؛ یعنی بخواهد تمام نیروهای داخلی اش در یک جهت به سوی یک هدف و در یک خط به راه بیفتد و بخواهد تمام نیروهای داخلی اش را علیه قدرت های ضد اسلامی در خارج بسیج شود، احتیاج به یک نقطه قدرت متمرکز در متن جامعه اسلامی دارد؛ به یک نقطه ای احتیاج دارد که تمام نیروهای داخلی به آن نقطه بپیوندند، همه از آن جا الهام بگیرند و همه از او حرف بشنوند و حرف گوش کنند، و او تمام جوانب مصالح و مفاسد را بتواند مثل یک دیده بان نیرومند قوی دست و قوی چشم، هر کس را در جبهه جنگ به کار مخصوص خودش بگمارد.
لازم است یک رهبری، فرماندهی و قدرت متمرکز در جامعه اسلامی وجود داشته باشد که این قدرت بداند از شما چه برمی آید، از من چه بر می آید و از انسان های دیگر چه بر می آید، تا به هر کسی، آن کاری را که برای او لازم است، بگوید.
جامعه هم اگر بخواهد همه نیروهایش در یک جهت به کار افتد و هیچ یک از آنها هرز نرود و همه نیروهای جامعه به صورت یک قدرت متراکم در آید؛ به طوری که بتواند مثل مشت واحدی در مقابل جناح ها و صف ها و قدرت های متخاصم عمل کند، احتیاج به یک قدرت متمرکز دارد، احتیاج به یک دل و یک قلب دارد، که البته شرایطی هم دارد؛ باید خیلی آگاه باشد، باید خیلی بداند، باید خیلی با تصمیم باشد، باید چشم او دارای یک دید دیگری باشد، باید از هیچ چیز در راه خدا نهراست وباید اگر لازم شد، خودش را هم فدا کند. ما اسم یک چنین موجودی را می گذاریم امام. امام یعنی آن حاکم و پیشوایی که از طرف پروردگار در آن جامعه تعیین می شود؛ مثل همان که خدای متعال به ابراهیم فرمود: «انی جاعلک للناس اماما»؛ یعنی من تو را برای مردم قرار داده ام. اما این که می گوییم امام باید از طرف خدا تعیین شود، به دو گونه است؛ یا خدا با نام و نشان معین می کند، مثل این که پیامبر امیرالمومنین، امام حسن و امام حسین و بقیه ائمه را معین کرد.
یک وقت هم خدای متعال امام را به نام معین نمی کند، مثل فرمایش امام علیه السلام که فرمود: فاما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظا لدینه مخالفا علی هواه مطیعا لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه؛ در این روایت، امام علیه السلام خصوصیات و نشان های یک امام را تعیین فرموده، بدون این که نام او را معین و مشخص کرده باشد. هرکس که این نشان بر او تطبیق کرد، آن امام می شود.
پس اصل ولایت قرانی، وجود امام را ایجاب می کند و اگر این پیکر بزرگ که اسمش امت اسلامی است، بخواهد زنده و موفق و همیشه پایدار باشد، باید ارتباطش با این مرکز و قلب متحرک و پر هیجان و همیشه مستحکم و نیرومند برقرار باشد. پس بعد دیگر ولایت، یعنی ارتباط مستحکم و نیرومند هر یک از آحاد امت اسلام در همه حال با آن قلب امت و این ارتباط، یعنی هم ارتباط فکری و هم ارتباط عینی، درست از او سرمشق گرفتن ودر افکار و بینش ها دنبال او بودن، ودر افعال و رفتار و فعالیت ها و حرکت ها از او پیروی کردن.