احتضار در آيات و روايات
موضوع: احتضار در آيات وروايات
استاد راهنما: شهربانو ستوده
استاد داور: حجة السلام آقاي صفري
پژوهشكر: ليلا دولت زاده
چکیده
احتضار لحظه جدایی روح از بدن، لحظه ای که انسان ترک تعلقات دنیایی می کند. از این دنیا منقطع شده وارد عالم دیگر می شود. به شخصی که در این حالت قرار می گیرد محتَضَر می گویند، از آنجا که لحظه احتضار قابل درک با حس و عقل آدمی نیست، مگر اینکه شخص، خود آن را بچشد. به همین علت در بین برخی افراد برداشت ها و دیدگاه های ناصحیحی نسبت به موضوع احتضار وجود دارد، با سختی یا راحتی جان دادن فردی حکم به بد یا خوب بودن آن فرد می کنند. وقتی فردی آسان جان می دهد، پیش خود می گویند آدمی خوبی بوده است که خدا جانش را این چنین گرفت و چه بسا کسی را که احتضارش سخت و طولانی شود آدم بدی تلقی می کنند و خانواده اش را با زخم زبانهایشان ناراحت می کنند. فقط با استفاده از آیات و روایات است که می توان دیدگاه صحیحی را در این زمینه ایجاد کرد.
وقتی به آیات قرآن کریم رجوع می کنیم در می یابیم کلمه احتضار در قرآن نیامده بلکه با تعابیر دیگری مثل سکرات موت و … ذکر شده است و دسته بندی آیات احتضار در قرآن به سه صورت بیان شده است آیاتی بیانگر احتضار مؤمنان (سوره نحل، آیه 32) و آیات دیگری بیانگر احتضار کافران (سوره نحل ، آیه 28) و دسته سوم آیاتی که بیانگر احتضار بدون تصریح به کفر و ایمان محتضر (سوره قیامت ، آیه 26-30) است.
در لحظه مرگ حالاتی برای محتضر رخ می دهد از جمله رسیدن جان به گلو است شخص محتضر در این موقع پاهایش را جمع می کند و اطرافیان محتضر با نگاهی آکنده از دل سوزی و رعب شاهد این هستند که محتضر با زبان حال و قال از آنها کمک می طلبد ولی کاری از آنها ساخته نیست. انسان در حال احتضار به جدایی از مال و فرزند و … یقین پیدا می کند. انسان در این لحظه دچار سختی های می شود که حتی مردان بزرگ نیز از آن لحظه می ترسند.
محتضر در این هنگام ملک الموت و فرشتگان را می بیند. پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) بر بالینش حاضر می شوند حتی شیطان نیز لحظه مرگ انسان حضور دارد و می خواهد انسان را منحرف کند. در این لحظه اموال و فرزندان و اعمال آدمی برایش تمثّل پیدا می کند، حتی جایگاه خود را چه در بهشت و چه جهنم (برزخی) مشاهده می کند.
در این حین است که به خود می آید تقاضای بخشش می کند اما پذیرفته نمی شود. ایمان می آورد ولی ایمان این لحظه به بهایی نمی ارزد، تقاضای درنگ و بازگشت به دنیا را می کند ولی افسوس که دیگر مهلتی برایش باقی نمانده، با پاسخ نه نمی توانی برگردی مواجه می شود.
البته کیفیت قبض روح افراد توسط ملک الموت متفاوت است افراد دارای درجات مختلفند بسته به درجه ایمان افراد ملک الموت، یا اعوانش یا خود خداوند به قبض روح افراد می پردازد. مثلا مؤمنی که به مقام مخلصین رسیده باشد، روحش به دست ذات مقدس حق قبض روح می شود.
موقع جان دادن مؤمن، فرشتگان رحمت، با کمال مهربانی و لطف، با اخلاق نیکو و با سلام و امنیت برای قبض روحش می آیند و به او بشارتِ بهشت را می دهند. آن لحظه برای مؤمن لحظه بسیار خوب و لذت بخشی است. چهره اش نورانی می شود. اشک از چشمش سرازیر می شود ملک الموت با چهره زیبا و متواضعانه نزدش می ایستد، بطوری که اضطراب مؤمن مبدل به آرامش می شود، حضرت حق هم راضی به ناراحتی مؤمن نیست می خواهد مومن با رضایت خودش دنیا را ترک کند. آری این نتیجه عبادت و گناه نکردن است.
ولی گناهکار جانش به سختی ستانده می شود اینجاست که اولین سیلی عذاب خدا را می چشد. ملائکه بر پشت و رویش می زنند و با تحقیر به او می گویند جانت را بده. ملک الموت با چهره کریه و زشت بر او ظاهر می شود. همراه ملک الموت میخ داغ آهنی است که به محض رسیدن به بدن گناهکار آن را بریان می کند، روح را از بدنش خارج می کند حتی از سختی آن لحظه صدای جهنم نیز بلند می شود. آری این است عاقبت بدکاران.
ملک الموت در آن واحد روح افراد بسیاری را قبض می کند همچون درهمی که به هر طرف می توان آن را چرخاند.
شیطان که همواره در پی گمراهی انسان است، قدرت فریب همه را ندارد تنها افرادی که گوش به ندایش بدهند را می تواند فریب دهد ولی مؤمنی که عاشق لقای محبوب خود است شیطان راهی برای فریب او ندارد.
کسی از زمان و مکان مرگ خبر ندارد جز کسانی که خداوند علمش را به آنها بدهد.
برخی اوقات جان مؤمنی به سختی ستانده می شود و جان گناهکاری به آسانی ستانده می شود.
آدمی قبل از اینکه آن لحظه حساس فرا برسد باید به فکر توشه باشد هر شخصی می تواند با انجام برخی اعمال مانند قرائت قرآن، روزه گرفتن، نماز خواندن، محبت اهل بیت (ع) و خواندن برخی اذکار و … در مدت زندگی دنیایی اش سختی های آن لحظه را برای خودش کاهش بدهد و با شوق سرشار به دیدار حضرت حق بشتابد.