لینک ثابت
قال الصادق(علیه السلام):
افضل الا عمال انتظار الفرج
برترین اعمال امت من انتظار فرج است.
قال الصادق(علیه السلام):
افضل الا عمال انتظار الفرج
برترین اعمال امت من انتظار فرج است.
گفتم که:الف،گفت دگر؟گفتم:هیچ درخانه اگر کس است،یک حرف بس است
بارها گفته ام و بار دگر می گویم:"کسی که بداند هر که خدا را یاد کند،خدا همنشین اوست،احتیاج به هیچ وعظی ندارد،می داند چه باید بکند و چه نباید بکند؛ می داند که آنچه را که می داند،باید انجام دهد، و در آنچه که نمی داند،باید احتیاط کند.”
آیت الله بهجت
طلوع زيباى شمس الشموس از مشرق كرامت و رأفت مبارك!
ميلاد هشتمين امام، هفتمين قبله و دهمين کشتي نجات، آقا امام رضا (علیه السّلام) بر شما مبارکباد.
ولادت باسعادت سلطان، امير و ولي نعمت تمام ايرانيان، حضرت رضا (علیه السّلام) مبارک.
ميلاد عالم آل محمد، هشتمين حجت سرمد، نگين درخشان وطن، السلطان ابا الحسن، حضرت رضا (علیه السّلام) مبارک باد.
ميلاد شمس الشموس، خسرو اقليم طوس، شاه انيس النفوس، برشما و خانواده ي گراميتان، تبريک و تهنيت.
ميلاد هشتمين اختر تابناك آسمان امامت و ولايت بر عاشقان طريقش مبارك باد.
سلام بر سلطان خراسان؛ او که غبار قدمگاهش، سرمه دیدگان ماست.
ميلاد على بن موسى الرضا، مأواى دلشكستگان و تكيهگاه درماندگان، بر دلدادگان بارگاه و حريمش مبارك باد!
شمع جمع شاپرکهایی رضا
ای کلید ساده مشکل گشا
آن گل زیبا گل خوشبو تویی
ای رضا جان، ضامن آهو تویی
با نگاهت چون کبوتر کن، مرا
تا بگیرم اوج، خوشحال و رها
اي پسر فاطمه، نور هدي
سبزترين باغ بهار خدا
با تو دل از غصه رها مي شود
پاکتر از آينه ها مي شود
اي گل گلزار خدا، يا رضا
آينه ي قبله نما يا رضا
السلام اي حضرت سلطان عشق
يا علي موسي الرضا اي جان عشق
السلام اي بهر عاشق سرنوشت
السلام اي تربتت باغ بهشت
از عرش سلام سرمدي آوردند
آيينه ي حُسن سرمدي آوردند
با آمدن رضا (ع) از باغ بهشت
يک دسته گل محمدي آوردند
ميلاد نور مبارک
به گوش دل ندا آمد، که يار دلربا آمد
به درد ما دوا آمد، رضا آمد، رضا(ع) آمد
خدا داد آنچه را وعده، بشد در ماه ذيقعده
که آمد بهترين بنده، رضا آمد ، رضا آمد
نقاره ها ز اوج مناره وزيده اند
مردم صداي آمدنت را شنيده اند
زيباتر از هميشه شده آستان تو
آقا! چقدر ريسه برايت کشيده اند
ولادت هشتمين اختر تابناک آسمان امامت و ولايت، آقا امام رضا (عليه السلام) مبارکباد.
حريمت قبله ي جانم
بود حب تو ايمانم
تو را هر لحظه مي خوانم
رضا جانم، رضا جانم
منم مست ولاي تو
گدايم من گداي تو
نهادم سر به پاي تو
رضا جانم، رضا جانم
ميلاد نور مبارک
شمع جمع شاپرکهايي رضا
اي کليد ساده مشکل گشا
آن گل زيبا گل خوشبو تويي
اي رضا جان، ضامن آهو تويي
با نگاهت چون کبوتر کن، مرا
تا بگيرم اوج، خوشحال و رها
هر چند حال و روز زمین و زمان بد است
یک تکه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای
آنجا برای عشق شروعی مجدد است
با نام رضا به سينه ها گل بزنيد
، با اشك به بارگاه او پل بزنيد،
فرمود كه هر زمان گرفتار شديد
بردامن ما دست توسل بزنيد
ساقی امشب راحت جان می دهد
هر چه خواهی از کرم آن میدهد
گردش چرخ فلک بر کام ماست
حاجتت شاه خراسان می دهد
هر کی دلش اسیره سلطان عالمینه
کوی امام هشتم شیش گوشه ی حسینه
گل رنگ و بوی خود را زان بی قرینه دارد
شهر رضا صفای شهر مدینه دارد
بیــــا ای دوست ما را مفتخر کن
رهت دور است آن را مختصر کن
دل من خاک نیشــابوری تـوست
کـــرم فرما و از این دل گـذر کن!
من هم یه خطا کارم
اما با اینکه گنه کارم
در روز جزا شادم
از اینکه رضا دارم
سلطان سریر ارتضا ما را بس
فرزند علی مرتضی ما را بس
در روز جزا که مزد اعمال دهند
پاداش غلامی رضا ما را بس
از کرامات حضرت معصومه(سلام الله علیها)
دست چپ من از کار افتاده انگشتانم جمع شده و بی حس هستند.وضعیت دست چپم بسیار بد است.سردردهای دوره ای من شدیدتر شده است.سر دردی که با دوا و دکتر هم خوب نشد.حوصله ام سر رفته.بلند می شوم و می روم کنار دار قالی-
-مادر!
-چی میگی نجمه؟
-من دلم گرفته- چکار کنم؟ ……بریم زیارت کریمه بانو؟
-سر ظهر؟
-چیه، عیبی داره؟
-خیلی خوب مادرجون!برو لباستو بپوش حاضر شو.
از زیر ساعت حرم می گذریم.ساعت،دو بعدازظهر را نشان می دهد.وارد حرم می شویم.زائران زیارتنامه می خوانند.بوی خوش گلاب مشامم را نوازش می دهد.بعد از زیارت به مسجد طباطبایی می رویم.گوشه ای می نشینیم.سجاده ام را پهن می کنم به نماز می ایستم.بعد از نماز تسبیح سبز رنگ را از داخل سجاده بر می دارم و ذکر صلوات می فرستم.ناگاه صدایی از پشت سر می شنوم:دختر خانم!با دست چپت هم صلوات بفرست.بر می گردم کسی نیست.نگاهم به ضریح می افتد.متوجه دست چپم می شوم.آن را حرکت می دهم.خوب شده.انگشتانم را باز می کنم.لبهایم از خوشحالی می لرزد.نماز مادرم تمام شده.
- شادمان می گویم:مادر،دستم خوب شد!
- شوخی نکن نجمه!
- به خدا راست می گم. مادر باورش نمی شود.دستم را مقابل صورتش می چرخانم.با صدای بلند گریه می کند.خادمی که آن نزدیکی است به سویمان می آید.بلند می شوم.بغض راه گلویم را بسته:آقا!حضرت معصومه(سلام الله علیها)منو شفا داد. خادم با دست اشاره می کند-:آرام باش دخترم!اگه مردم بفهمند،شلوغ می شه.اون خانم کیه؟-مادرمه-.خیلی خوب،تشریف بیارید بیارید بریم دفتر حرم،اونجا کرامت ثبت بشه.
من می گویم و مدیریت حرم می نویسد.خودکار آبی را روی صفحه کاغذ می لغزاند.نجمه حسینی هستم.فرزند ضامن علی،17ساله،شغل پدرم کارگر بنایی است.اهل افغانستانم.ولایت سمنگان…
ما در كنار دختر موسي نشسته ايم
همسايه سايه ات به سرم مستدام باد
لطفت هميشه زخم مرا التيام داد
وقتي انيس لحظه ي تنهايي ام توئي
تنها دليل اينكه من اينجايي ام توئي
هرشب دلم قدم به قدم مي كشد مرا
بي اختيار سمت حرم مي كشد مرا
ما در كنار دختر موسي نشسته ايم
عمريست محو او به تماشا نشسته ايم
اينجا كوير داغ و نمك زار شور نيست
ما روبروي پهنه ي دريا نشسته ايم
قم سالهاست با نفسش زنده مانده است
باور كنيد پيش مسيحا نشسته ايم
بوي مدينه مي وزد از شهر ما، بيا
ما در جوار حضرت زهرا(ُس) نشسته ايم
ما در كنار دختر موسي نشسته ايم
تجسم مهربانی
بانوی سپیدآب«یا معصومه»علیها سلام
ای دخترآفتاب «یا معصومه»علیها سلام
سرچشمه عصمت وصفا و جودی
هستی تو ز نور ناب«یا معصومه»علیها سلام
پا از رکاب نور بر زمین نهادی،در حالی فرشتگان،همراهی ات می کردندو بانوان پرده نشین،گرداگردت حلقه زده بودند.
خاک تفدیده قم زیر قدم های مبارکت جان می گرفت و از برکت غبار نشسته بر دامانت هر چه بیابان وکویر به شکوفه می نشست.
ای دختر آفتاب!تو آمدی؛در سر سبزترین بهاری که اهالی قم به چشم دیده بودند و در روزی که جد بزگوارت ،وعده آمدنش را داده بود.
آسمان آن روز،میزبان فرشتگانی بود که برای پابوسی ات برهم پیشی می گرفتند و مشتاقانه اذن دخول می طلبیدند.تو در امواج خروشان مردمی که فرسنگ ها به پیشوازت آمده بودند،چون خورشید می درخشیدی و با تبسمی شیرین به صدای تکبیر و تهلیل مردم گوش می سپردی.
مردمی که شبنم اشک بر غنچه لبخندشان نشسته بود وبا دست های گل و ریحان،به استقبالت آمده بودند.
تو آمدی،معصومه جان وبعد از تو،همه چیز رنگ وبویی دیگر یافت.
قم قطعه ای از بهشت شد و صدای بال فرشتگان ،هر صبح وشام از آسمانش به گوش رسید.
انگار همه خوبی ها،همه شادی ها به سوی این نقطه از زمین سرازیر شده بود.
ای پرده نشین حرم عصمت وعفاف،خدا را شکر که آفتاب وجودت بر آسمان بی ستاره قم درخشید.
خدا را شکرکه بیت النور عبادتت،بیت الله دل خستگان این وادی شد.
خدا را شکرکه طوبای عشق ومعرفتت،چونان درختی سبز وستبر بر سر مردمان شیفته این دیار،سایه گستر شد.
بانوی عشق!قم،خانه اهل بیت است و صاحب این خانه تویی!
قم،پناهگاه همه دل سوختگان عالم است و سر سلسله این عاشقان سوخته تویی!
قم،باغی از جنات بهشت است و باغبان مهربان شکوفه هایش تویی!
خوش آمدی به خاک کویری این دیار،ای طلایه دار بهار!
صفای قدمهای خسته ات،ای نادره روزگار!
چشم هامان را تا ابد به جمال فاطمی ات روشن کردی و دل هامان را تا همیشه،سرشار از پروانگی ات کردی!
اینک،تو را قسم به کرامت دستانت،قبولمان کن!
تو را قسم به زلال چشمانت،آب کوثرمان بخش!تو را قسم به عطوفت ومهرت،از خانه خویش مرانمان!
ای تجسم مهربانی زهرا سلام علیها و رأفت برادرت امام رضا علیه السلام!
دریاب مار را که ساحل نشین دریای توییم؛رهامان مکن در این روزگار وانفسا!