تجسم مهربانی
تجسم مهربانی
بانوی سپیدآب«یا معصومه»علیها سلام
ای دخترآفتاب «یا معصومه»علیها سلام
سرچشمه عصمت وصفا و جودی
هستی تو ز نور ناب«یا معصومه»علیها سلام
پا از رکاب نور بر زمین نهادی،در حالی فرشتگان،همراهی ات می کردندو بانوان پرده نشین،گرداگردت حلقه زده بودند.
خاک تفدیده قم زیر قدم های مبارکت جان می گرفت و از برکت غبار نشسته بر دامانت هر چه بیابان وکویر به شکوفه می نشست.
ای دختر آفتاب!تو آمدی؛در سر سبزترین بهاری که اهالی قم به چشم دیده بودند و در روزی که جد بزگوارت ،وعده آمدنش را داده بود.
آسمان آن روز،میزبان فرشتگانی بود که برای پابوسی ات برهم پیشی می گرفتند و مشتاقانه اذن دخول می طلبیدند.تو در امواج خروشان مردمی که فرسنگ ها به پیشوازت آمده بودند،چون خورشید می درخشیدی و با تبسمی شیرین به صدای تکبیر و تهلیل مردم گوش می سپردی.
مردمی که شبنم اشک بر غنچه لبخندشان نشسته بود وبا دست های گل و ریحان،به استقبالت آمده بودند.
تو آمدی،معصومه جان وبعد از تو،همه چیز رنگ وبویی دیگر یافت.
قم قطعه ای از بهشت شد و صدای بال فرشتگان ،هر صبح وشام از آسمانش به گوش رسید.
انگار همه خوبی ها،همه شادی ها به سوی این نقطه از زمین سرازیر شده بود.
ای پرده نشین حرم عصمت وعفاف،خدا را شکر که آفتاب وجودت بر آسمان بی ستاره قم درخشید.
خدا را شکرکه بیت النور عبادتت،بیت الله دل خستگان این وادی شد.
خدا را شکرکه طوبای عشق ومعرفتت،چونان درختی سبز وستبر بر سر مردمان شیفته این دیار،سایه گستر شد.
بانوی عشق!قم،خانه اهل بیت است و صاحب این خانه تویی!
قم،پناهگاه همه دل سوختگان عالم است و سر سلسله این عاشقان سوخته تویی!
قم،باغی از جنات بهشت است و باغبان مهربان شکوفه هایش تویی!
خوش آمدی به خاک کویری این دیار،ای طلایه دار بهار!
صفای قدمهای خسته ات،ای نادره روزگار!
چشم هامان را تا ابد به جمال فاطمی ات روشن کردی و دل هامان را تا همیشه،سرشار از پروانگی ات کردی!
اینک،تو را قسم به کرامت دستانت،قبولمان کن!
تو را قسم به زلال چشمانت،آب کوثرمان بخش!تو را قسم به عطوفت ومهرت،از خانه خویش مرانمان!
ای تجسم مهربانی زهرا سلام علیها و رأفت برادرت امام رضا علیه السلام!
دریاب مار را که ساحل نشین دریای توییم؛رهامان مکن در این روزگار وانفسا!