کتاب یا دوست خاموش
کتاب یا دوست خاموش
معاونت پژوهش مدرسه علميه الزهراء (سلام الله عليها)
واحد كتابخانه
آبان ماه94
مقدمه
از آنجا که «کتاب» منبع آگاهی و «مطالعه» غذای روح است، آشنایی با کتب مناسب و نویسندگان معتبر و ناشران متعهد، وظیفه هر اهل مطالعه و مربی و معلم است. همچنان که هر غذا را نمی توان چشم بسته خورد، چرا که بعضی ها برای سلامتی انسان مضر است، یا حتی برای برخی مزاج ها ناسازگار، مطالعه نیز این حالت را دارد وجود کتاب های ناسالم یا غیر مفید، همچنین قلم زنی بعضی نویسندگان غیر متعهد یا منحرف، سبب می شود که در این وادی، با شناخت و آگاهی بیشتری قدم برداریم، بخصوص مربیان و مسوولان فرهنگی جامعه که می خواهند از راه قلم و کتاب، روح نسل جوان را سیراب کنند، ضروری تر است با کتاب، عمیقاً آشنا شوند. این کتاب شناسی، هم در زمینه «موضوعات» مطرح است، هم در «سطح» و «محتوا» ی کتاب، هم اعتبار ناشران ونویسندگان هم «تناسب» کتاب با نیاز دانش آموزان. آنچه پیش رو دارید تنها نگاهی اجمالی و گذرا به این مسأله مهم است. امید است که راهنمایی اندکی برای طالبان فرزانه و متعهد و دلسوخته، که نسل امروز را هر چه با ایمان تر و متعهد تر در مقابل هجمه فرهنگی بارآورده و انشاءا… با خواست خداوند تبارک و تعالی ذخیره آینده اسلام و کشورمان بگرداند.
انواع کتاب:
برخی از نویسندگان، کتاب ها را به سه نوع تقسیم کرده اند: چشیدنی- بلعیدنی- هضم کردنی، کتاب های چشیدنی را باید نگاهی اجمالی و گذرا کرد و در همین حد فهمید که چیست و درباره چیست؟ کتاب های بلعیدنی، نکات مفید دارد و باید خوانده شود. ولی چندان نیازی به تععقل و تأمل ندارد و به صرف خواندن سریع هم مقصود حاصل می شود مانند کتاب های تاریخی، قصه، رمان، مجلات و روزنامه ها.
کتاب های هضم کردنی، نیاز به دقت و تأمل دارد تا مطالبش فهمیده و به خاطر سپرده شود، مانند کتاب های علمی و تحقیقی و فنی و آموزشی و…
انتخاب کتاب:
نسبت به کتاب و موضوع مورد مطالعه، باید حالت انتخابی داشت نه غافل گیری، گاهی موضوعاتی مطرح می شود که بحث روز است، یا هر روز کتاب های جدیدی به صحنه می آید، در اینکه باید کدام موضوع را و در هر موضوعی کتاب را خواند، انسان باید حالت فکر قبلی و انتخاب داشته باشد، نه اینکه غافل گیر موضوعات و کتاب ها شود و همیشه حالت عکس العمل داشته باشد، همچنین نسبت به موضوعات و کتب، انسان باید اهم و مهم کند؛ یعنی درجه اولیت ها و اهمیت ها و ضرورت ها را بسنجد و بر اساس آن، وقت خود را صرف مطالعه کند، و گرنه کتاب بسیار است و بدون این اولویت بندی، سرمایه وقت، بیهوده از دست خواهد رفت.
ایجاد انگیزه:
گاهی انسان رغبت و علاقه ای به مطالعه نشان نمی دهند. البته باید سبب بی علاقگی را شناخت و آن را بر طرف ساخت. «احساس نیاز» عامل مهمی در کشاندن افراد یا کشیده شدن خود به امر مطالعه است. به نحوی باید این احساس را در دل و ذهن زنده کرد. تا انسان ضرورت مطالعه و اجتیاج خود به آن را در نکند، در پی مطالعه جدی نخواهد رفت. گاهی می توان به طرح چند سئوال از چنین کسانی، به نحوی که در پاسخ دادن در بمانند، آنان را متوجه ساخت که اطلاعشان کم است و باید به نحوی جهل خویش را برطرف کنند. تماس با کسانی که اهل اطلاع و معلومات اند، انسان را به ضعف آگاهی خویش مطلع می کند و شوق مطالعه ایجاد می شود. استفاده از زمینه ها و علاقه های موجود نیز، در ایجاد انگیزه در سطوح بالاتر مطالعه مفید است. مانند علاقه کودکان به قصه و کتاب های داستان، که می توان از این راه، شوق مطالعه را در آنان زنده نگه داشت و کتاب های دیگر را هم در اختیار شان قرار داد. مهم آن است که «جذب» و شیفته مطالعه شوند و از آن زده نگردند. در یان مورد، راهنمای مطالعه و مربی کودکان و اهل مطالعه، نقش مهمی می تواند داشته باشد. معرفی کتاب های متناسب با ذوق و علاقه، سن، معلومات، زمینه های روحی، امکانات تهیه کتاب و اموری از این قبیل می تواند به این شوق، کمک کند و عدم مراعات این تناسب، گاهی موجب انزجار و زدگی افراد از کتاب، برای همیشه می شود.
شناخت محتوا:
بسیار اتفاق می افتد که ما در کتابخانه ها، کتاب فروشی ها و در دست اشخاص، به کتاب هايی برمی خوریم که اطلاعی از محتوا و موضوع آن نداریم و نمی دانیم در چه سطحی و پیرامون چه موضوعاتی است و به چه کار می آید. دراین گونه موارد «شناخت اجمالی» از کتاب، برا یما ضرورت می یابد بخصوص که برخی کتاب ها دارای نام هایی مبهم اند که از اسم کتاب، به هیچ وجه نمی توان به موضوع آن پی برد، مثلاً از نام «ضریح چشم های تو» نمی توان فهمید که این کتاب درباره چیست؟ ولی از نام «آموزش عقاید» به راحتی می توان موضوع را دریافت. از آنجا که زمینه های علاقه افراد به کتاب ها متفاوت است. و هر یک از کتاب های علمی، اخلاقی، سیاسی، ادبی، داستان، فنی، آموزش، سرگرمی، تربیتی، خانه داری، پزشکی و… مورد نیاز یا علاقه قشر خاصی است. شناخت محتوای کتاب ضرورت پیدا می کند. برای شناخت اجمالی کتاب می توان از این راه ها بهره گرفت.
1- مرور سریع کتاب 2- مطالعه فهرست کتاب 3- پرسیدن از اهل اطلاع و مطالعه 4- خواندن خلاصه فصول کتاب 5- پرسیدن از اهل اطلاع و مطالعه
اعتبار کتاب:
مقصود از اعتبار کتاب، درستی و صحت مطالب است. در زمینه هر موضوعی، اعتبار و درستی کتاب به آن موضوع بستگی دارد و تشخیص ضعف یا اعتبار کتاب نیز اطلاعات و تخصص آن موضوع را می طلبد.
ناآگاهی مخاطبین کتاب نیز از صحت محتوا و مورد تأیید بودن یا نبودن آن، گاهی مشکلاتی پدید می آورد. از این رو پیش از خواندن کتابی، باید شناخت این بعد راه هایی از این قبیل وجود دارد:
1- مطالعه شخصی انسان: البته این در جایی است که مطالعه کننده خود ال تجقیق و شناخت و اطلاع از موضوع باشد.
2- از طریق مؤلف و مترجم: باتوجه به وجهه و اعتبار آنان مثلاً استاد شهید مطهری (ره) به عنوان یک مؤلف تأیید شده.
3- از طریق ناشر: اگر ناشر معروف و به درستی و اعتبار باشد این ملاکی است که با آثار منتشره آن با دید مثبت برخورد می شود.
4- سئوال مطلع و صاحب نظر.
5- فهرست های مراکز.
تکات زیر در مقایسه کتاب، یا دوست خاموش که می توان برای دانش آموزان و خردسالانی که با کتاب و کتابخانه سروکار دارند تذکر داد. نکات هم شیرین و هم آموزنده است. تا ضمن نگهداری خوب از کتاب بهره بیشتری ببرند.
دوست خاموش را ما باید به حرف آوریم، کتاب را هم باید خواند تا با ما حرف بزند.
آزردن دوست، پیداست و موجب قطع دوستی است. پاره کردن کتاب همچنین است و نیز کثیف کردن، خط خطی کردن، مداد ودفتر لای کتاب گذاشتن. بی اعتنایی به دوست، ناپسند است، پرت کردن کتاب نیز نوعی بی اعتنایی است.
دوست اگر بی فایده باشد، از دوستی چه فایده؟ کتابی هم که تنها دکور خانه و زینت طاقچه باشد به آن دوست می ماند.
کتاب گران، مثل دوست پرتوقع است، که افراد به سراغش کمتر می روند. در دوست، مهم فکر و اخلاق اوست، نه لباس و ظاهرش، کتاب خوب همبستگی به محتوا و مطلب آن دارد، نه جلد و نوع کاغذ.
انسان پی مطالعه، مانند افراد بدون دوست است.
کتاب نیمه مطالعه، مانند دوست نیمه راه است.
نکات زیر را در مقایسه کتاب یا دوست خاموش که می توان برای دانش آموزان و خردسالانی که با کتتاب و کتابخانه سروکار دارند تذکر داد. نکات، هم شیرین و هم آموزنده است. تا ضمن نگهداری خوب از کتاب بهره بیشتری ببرند.
انسان دوست از دست داده، مثل مطالعه بدون یادداشت است شناخت دوست از دشمن لازم است تشخیص کتابهای خوب و بد و مفید و مضر نیز ضروری است دوست مفید، کوچک و بزرگ ندارد، کتاب آموزنده هم قطر کوچک و برگ ندارد انحصار دوست برای ما غلط است. انحصار کتاب هم چنین است، کتاب را برای مطالعه باید به دیگران امانت داد، نه آنکه احتکار کرد.
منبع: www. Memari1413.blogfa.com