شهید علی اکبر الوندی
روایتی از دلداگی شهیدعلی اکبرالوندی به امام حسین علیه السلام
می گویند شب جمعه به زیارت اهل قبور بروید ارواح مومنان دراین موقع آزادهستند.لذازیارت اهل قبوردراین زمان مستحب است.من هم براین اساس غروب روز پنج شنبه باسختی بسیار راهی بهشت زهرامی شدم.شبهای جمعه راکنار مزار پسرم می ماندم.سالهای اول جنگ بود.من می رفتم ودرتاریکی شب جمعه برمی گشتم.دلخوشی من مادر به این بود که شب جمعه کنارفرزندم باشم.تااینکه یک شب جمعه وقتی به خانه برگشتم وخوابیدم بلافاصله پسرم، علی اکبررادیدم !بسیارزیباتر ازقبل شده بود.باخوشحالی به استقبالش رفتم.علی اکبرکنارم نشست وباادب سلام واحوالپرسی کرد.بعدازکمی صحبت به من گفت:مادر،خواهشی ازشمادارم!می شودشما شب های جمعه سر مزار من نیایید؟!با تعجب گفتم برای چه؟من خیلی سختی می کشم تاخودم رابه بهشت زهرا برسانم وقتی هوا تاریک میشه باهزار بدبختی برمی گردم. پسرم بی مقدمه ادامه داد:مادر،آخه شب جمعه که می شود من باهمه شهدا میریم خدمت آقا ابا عبدالله علیه السلام درکربلا.نمی دونی چه حالیه،همه دور آقا حلقه می زنند….. اما همین که می خوام کنارآقادرمیان جمع شهدابنشینم،مولای مابه من میفرماید:
>
برگرد،شما مهمان دارید.بروپیش مادرت.تاپسرم این حرف رازد ازخواب پریدم.ازهفته بعدیاصبح جمعه ها می رفتم یاظهرپنج شنبه.تااینکه مدتی بعدبه خواب یکی ازدوستان آمدوگفت:ازمادرم تشکرکن وبگوپسرت ملازم رکاب امام حسین علیه السلام است.
علی اکبرالوندی درسال 1341درهمدان متولدشد.اورانذر علی اکبر کردند.برای همین چنین نامی برایش انتخاب شد.قبل از انقلاب به تهران آمدند.عاشق موتورهای سنگین و…. بود.همیشه دنبال تفریح وسرگرمی بوداماازنماز وعبادات غافل نمی شد.سال1360عازم خدمت سربازی شد.درمنطقه ی جنوب همراه دیگر رزمندگان مشغول فعالیت بود.شوروحال معنوی رزمندگان اورامتحول کرد.درآخرین بارکه به مرخصی آمدازهمه ی تعلقات دنیایی بریدوعازم منطقه شد.علی اکبرالوندی عاشق امام حسین وعلی اکبربود.اومی دانست که امام صادق علیه السلام فرمود: هرکس که خداخیرخواه اوباشدمحبت حسین وزیارتش رادردل او می اندازد.
علی اکبر درزمستان 1361براثرانفجار گلوله ی توپ درمقابلش تکه تکه شدوبه مولایش،علی اکبراقتداکرد!
پاره های بدن اورا جمع کردندوپس از تشییع در تهران درقطعه 28 بهشت زهرادفن کردند.هفته بعددوستان اویک پاوکف دست اوراپیداکردندوآنها نیزبه بدن علی اکبرملحق شد.